قسمت اول
سعی داریم اصول و روشهای تربیتی خانواده و مدرسه را در سایه نماز بررسی نمائیم و بهخاطر اینکه در واژگان قرآنی از نماز به قرآن نیز تعبیر شده، بهنظر ما نماز و قرآن ارتباطی تنگاتنگ باهم دارند، به گونهای که بهپا داشتن نماز، اقامهی قرآن و تحقق بخشیدن به اهداف و برنامههای آن کتاب شریف است؛ لذا دایرهی بحث را به قرآن بسط داده،اصول و روشهای تربیتی را از قرآن شریف استخراج مینمائیم زیرا معتقدیم نگرش قرآنی همان نگرش مبتنی بر فرهنگ نماز است.ابعاد محتوایی و معنوی نماز در این نوشته بررسی گشته است که عبارتند از :نماز و صداقت، انضباط و وقتشناسی، نماز و تشکر، نماز و قیامت ،نماز و یاد خدا،دوری از گناه و...
سرمایه نماز که همان تشکر از نعمتهای خداوند و ستایش زیباییها و کمالات آفریدگار هستی و پناه بردن به دامن کبریایی حضرت حق و راز و نیاز با اوست در فطرت همه هست. نقش والدین و مربیان پرورش دادن این فطرت نورانی است و در ادامه به این سوال پاسخ داده می شود که چرا" و "چگونه" بین "درون داد" و "برون داد،بین آنچه در مقام تبلیغ و ترویج دین و تربیت دینی توسط متولیان تعلیم و تربیت در خانه و مدرسه "قصد" میشود و آنچه در مقام عمل و رفتار توسط نسل جوان و نوجوان در زندگی فردی و اجتماعی "کسب" شده است نابرابری و بلکه در پارهای از موارد "وارونگی" رخ داده است؟با آزمون آموزشی نماز برای پدران و مادران و تحلیل نتایج آن یک راهبرد عملی به اولیا در جهت آسیب شناسی بهتر داده شده و در پایان ضمن بیان جایگاه مربیان پرورشی مطالب جمع بندی و توصیه هایی در باب موضوع داده شده است .برای دعوت کودکان و نوجوانان به نماز در درجه اول به نیت خود توجه کنیم. ببینیم که آیا ما فرزند و دانش آموز خود را برای خاطر خدا به نماز فرا می خوانیم یا برای خاطر چیزهای دیگر. اگر در دعوت خود بیشتر نگران آبروی خود هستیم و فکر می کنیم اگر فرزند من نماز نخواند، دیگران در مورد من چه خواهند گفت، و اگر در دعوت خود، خودمان مطرح هستیم و احساس می کنیم اگر فرزند یا دانش آموز ما وقتی نماز نخواند، نشانه بی عرضگی ماست و یا نشانگر بی حرمتی به خواست ماست و اگرهای دیگر، در چنین شرایطی باید بدانیم که نمی توانیم دعوت کننده خوبی برای نماز باشیم. از یک سو عمل ما متعلق به سطح متعالی از انگیزش ها نیست و نمی تواند قربه الی الله باشد و از سوی دیگر این احساس به متربی ما دست می دهد که ما او را برای خودمان دعوت به نماز می کنیم نه برای خاطر خدا و یا برای خاطر نفس نماز و یا حتی برای خاطر خود فرزند.در دعوت آنان به نماز ضمن اینکه از تشویق های مادی و اجتماعی از قبیل خریدن هدیه و تشویق کلامی استفاده می کنیم، لکن باید پیوسته به گونه ای عمل کنیم که او را در سطوح پایین انگیزشی نگه نداریم. باید او را متوجه خدا کنیم و بگوییم که او نماز را باید بگونه ای بجا بیاورد که او آن را بپذیرد.توصیه های دینی از آن جمله توصیه نماز را به گونه ای به فرزندمان داشته باشیم که نشان دهیم همیشه در محضر خالق عالمیم. به همین جهت از تند گویی، پرخاشگری، عصبانیت، و بی ادبی پرهیز کنیم. انسان وقتی در محضر بزرگی است اگر از چیزی حتی برای خاطر آن بزرگ ناراحت شود، سعی می کند ناراحتی خود را حفظ کند.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ فرمود خدای بلند مرتبه که پیامبر!«وأمر اهلک بالصلوة واصطبر علیها ... والعاقبه للتقوی؛ خانوادهی خود را به نماز امر کن! خود نیز با همهی توان بر [مراعات] آن شکیبایی ورز ... و عاقبت نیک ازآن اهل تقواست.در آئین انسانساز اسلام خانواده نهاد ارجمند و والایی است که صحت و شادابی آن سعادت آحاد جامعه را دربر دارد و بالعکس فساد و نگونبختی آن به تباهی افراد و درنتیجه جامعه منجر میشود. به این ترتیب کانون خانواده اولین کلاس درس برای فرزندان محسوب شده، بسیاری از زمینههای مثبت و منفی اخلاقی در آن پدید میآید. امیر بیان (ع) فرمودند: «تعلیم در کودکی همانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود. همچنین آن بزرگوار در نامهی 31 نهجالبلاغه، اهمیت تربیت در سنین خردسالی را مطرح مینمایند؛ فرمود: «پسرم (حسنم!) به تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دلت (بهعلت دنیادوستی) سخت گردد و خرد تو به (چیزهای بیهوده) گرفتار شود.»در حوزه تربیت دینی ما، تعلیم آموزه های وحیانی چگونه صورت می گیرد؟ رهیافت صحیح در انتقال پیام وحیانی به مخاطبان کلام الهی چگونه است؟ چه نسبتی میان مساله دین گریزی جوانان و شیوه های ارائه آموزه های دینی وجود دارد؟ آیا نمی توان با حذف روشهای نامحرم! و اخذ روی آوردهای کارا و اثربخش، تصویر زیباتری از دین در منظر انظار جوانان نشاند؟سلسله مقالات "روش شناسی تربیت دینی" می کوشد تا با حذف روشهای آفت زده ی تربیت دینی و ارائه روشها و رهیافتهای موثرتر، ما را به تماشای چشم اندازهای بدیع و بشکوه از دین فرا خواند.یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و کنترل غرایز سرکش و جلوگیری از روح طغیان است. «نمازگزار» همواره به یاد خدا میباشد، خدایی که از تمام کارهای کوچک و بزرگ ما آگاه است، خدایی که از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما میگذارد، مطلع و باخبر است و کمترین اثر یاد خدا این است که به خودکامگی انسان و هوسهای وی اعتدال میبخشد، چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن میشود.انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و کردار خود نمیاندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سرکش خود حد و مرزی را نمیشناسد و این نماز است که او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا میاندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاک میسازد.به راستی، انسان که پایه حکومت غرایز در کانون وجود او مستحکم است، بهترین راه برای کنترل غرایز و خواستهای مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد کیفرهای خطاکاران و حسابهای دقیق و اشتباهناپذیر آن میباشد. از این نظر قرآن یکی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی میکند: «اقم الصلوة لذکری؛ نماز را برای یاد من بپادار!»
ابعاد معنوی و محتوایی نماز
· نماز و صداقت
کسی که دیگری را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها که با زبان مدعی خداخواهی و خدا دوستی اند و لی علاقه ای به نماز ندارند در ادعای خود صداقت ندارند. نماز ملاک و میزان مقدار تعهدی است که انسان در اظهارات خود دارد. به همین دلیل نماز منافق همچون سایر اعمالش همراه با صداقت نیست
· نماز و یاد خدا
خداوند به حضرت موسی(ع) می فرماید: « اَقِمِ الصَّلوة لذکری – برای یاد من نماز به پا دار».(طه/24). ذکری قلبی با روشی مخصوص یاد خداوند و با شیوه ای ابتکاری که اعضای بدن انسان از موی سر تا نوک پا در آن نقش دارند. هنگام وضو که مقدمه ای برای شروع نماز است، هم روی سر را مسح می کنیم هم روی پا را؛ هنگام سجده هم پیشانی بر زمین نهاده می شود هم انگشت پا؛ هم زبان حرکت می کند و هم دل به یاد اوست. در نماز چشم ها باید به محل سجده به حال نیمه باز دوخته شود. اگر خودتان بیشتر فکر کنید در می یابید که در نماز همه اعضا به نحوی در خدمت یاد خدا هستند
· نماز و تجملات
علاوه بر حضور قلب و خشوع معنوی و توجه کامل که سفارش اسلام و از علائم مومن است و اهمیت آن تا آن جاست که اگر نمازی با توجه خوانده نشود قبول نمی شود و از نماز همان مقداری مورد قبول است که با حضور قلب باشد؛ ولی با این همه ، اسلام سفارش کرده است که نماز با بهترین لباس از نظر پاکی و نو بودن همراه با عطر و گلاب و وقار و آرامش انجام گیرد. تا جایی که بعضی به امام سجاد(ع) که به سوی مسجد می رفت گفتند : گویا منزل عروسی می روی ! امام فرمود : ملاقات با خالق زیبایی ها دارم. ( حلیة المتقین/علامه مجلسی).
· نماز یک معامله پر سود
خداوند می فرماید : « اذکرنی اذکرکم ». یعنی : شما مرا یاد کنید من هم شما را یاد می کنم. یاد ما برای خداوند سودی ندارد ولی یادی که خداوند از ما می کند لطفش را نصیب ما می گرداند، لغزش ما را می بخشد، دعای ما را می پذیرد، مشکل ما را حل می کند و ... لطف او برای ما بی نهایت ارزش دارد. پس در نماز که ما یاد خدا می کنیم متاع کم ارزشی را داده و در عوض متاع بسیار با ارزشی را گرفته ایم. ما از کسی یاد کرده ایم که او به یاد ما نیاز ندارد : « ان الله لغنی عن العالمین ». یعنی : خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است. ولی بدینوسیله یاد خداوندی را به سوی خود جلب کرده ایم که در حقیقت تمام کمالات را دریافت کرده ایم. و این معامله پر سودی است( البته برای بعضی ها! ) که خداوند ما را به آن دعوت کرده است ادامه دارد ...
· نماز و تشکر
یکی از اسرار نماز تشکر از ولی نعمت است. قرآن می فرماید: « عبادت کنید پروردگاری را که شما و نیاکان شما را آفرید. هستس شما و همه از اوست ». در سوره کوثر می خوانیم : « ما به تو کوثر دادیم و خیر زیاد عطا کردیم پس نماز بخوان ». یعنی به شکرانه عطایای ما نماز به پا دار.
نماز بهترین نوع شکرگزاری است که شیوه آن را خداوند تبیین نموده و تمام اولیاء هم آن شیوه را به کار گرفته اند. تشکر از ولی نعمت یک ارزش است و نماز تشکری است هم عملی، هم زبانی و هم دائمی.
· نماز و قیامت
مردم نسبت به رستاخیز و معاد چند دسته هستند:
1- به قیامت شک دارند: « ان کنتم فی ریب من البعث »
2- به قیامت گمان دارند : « یظّنون انّهم ملاقوا الله »
3- به قیامت یقین دارند : « و بالاخرة هم یوقنون »
4- منکر قیامت هستند : « و کنا نکذب بیوم الدّین »
5- به آن ایمان دارند ولی فراموش می کنند : « نسوا یوم الحساب ».
قرآن کریم برای رفع شک استدلال کرده و از مومنین و گمان دارندگان با (تفاوت ها) ستایش کرده و از منکران خواسته است که دلیل و برهان بیاورند. و برای گروه پنجم تذکراتی داده که انسان فراموش نکند. نماز هم شک زدایی می کند و هم غفلت ها را به «یاد» تبدیل می کند.
در نماز با گفتن جمله «مالک یوم الدین»، در هر شبانه روز حداقل ده بار مسأله قیامت را به خود تذکر می دهیم و تلقین می کنیم.
• دوری از گناه
نمازگزار ناچار است که برای صحت و قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، یکی از شرایط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که درآن به کار میرود، مانند آب وضو و غسل، جامهای که با آن نماز میگزارد و مکان نمازگزار، این موضوع سبب میشود که گرد حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید؛ زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بی پروا باشد.گویا آیه زیر به همین نکته اشاره میکند و میفرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشأ و المنکر؛ که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد.» (سوره عنکبوت)بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد که شرط قبولی نماز در پیشگاه خداوند این است که نمازگزار زکات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غیبت نکند؛ از تکبر و حسد بپرهیزد؛ از مشروبات الکلی اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقی ناگزیر است تمام این امور را رعایت کند. روی همین جهات، پیامبر گرامی ما(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و کثیف نمیشود. همچنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شست و شو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمینشیند.
• نظافت و بهداشت:
از آنجا که نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع کثافت و آلودگی پاک سازد؛ ناچار یک فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت که یک امر حیاتی است کمک میکند.
• انضباط و وقتشناسی:
نمازهای اسلامی هر کدام برای خود وقت مخصوص و معینی دارد و فرد نمازگزار باید نمازهای خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامی به انضباط و وقتشناسی کمک مؤثری میکند.بالاخص که نمازگزار باید برای ادای فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعا یک چنین فردی گذشته از این که از هوای پاک و نسیم صبحگاهان استفاده مینماید، به موقع فعالیتهای مثبت زندگی را آغاز میکند.
آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه که گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه میتواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.
سن آشنایی بچه ها با نماز
سرمایه نماز که همان تشکر از نعمتهای خداوند و ستایش زیباییها و کمالات آفریدگار هستی و پناه بردن به دامن کبریایی حضرت حق و راز و نیاز با اوست در فطرت همه هست. نقش والدین و مربیان پرورش دادن این فطرت نورانی است، لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود: فرزندان خود را از هفت سالگی به نماز سفارش کنید. و امیر المومنین فرمود: از هفت سالگی نماز را به بچه ها آموزش دهید ولی از وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید. در حدیثی امام صادق (ع) فرمود: ما فرزندان خود را از پنج سالگی با نماز آشنا می کنیم شما از هفت سالگی آغاز کنید.( وسایل الشیعه، جلد ۳ ، ص ۱۲ )
هشدار پیامبر نسبت به خانواده ها
پیامبر اکرم (ص) از کنار کودکانی عبور می کرد، فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان به خاطر پدرانشان. گفته شد، یا رسول الله منظورتان پدران مشرک است؟ حضرت فرمودند: خیر پدران مومن، پدرانی که هیچ یک از احکام و واجبات و فرایض دینی را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر خود فرزندان در پی آموزش آن باشند ممانعت می کنند و به اندکی از منافع دنیا که به فرزندشان برسد راضی هستند. من از آنان بیزارم و آنان از من بیزار.
(الحدیث، جلد اول ص ۲۹۴
روش تدریس خدا
در غار حرا در خواب به سر میبردم که جبرئیل بر من وارد شد و برایم پارهای از دیبا که کتابی و نبشتهای در آن بود آورد و گفت: بخوان. گفتم: خواندن نمیدانم. جبرائیل مرا فشرد و رها کرد و گفت: بخوان... تا سه بار این وضع تکرار شد و در آخرین بار به من گفت: بخوان. گفتم چه چیزی بخوانم. گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ (1)پس از آن جبرائیل از کنارم دور شد و من بیدار شدم چنان که گویی کتابی در قلبم نوشته شد، از غار بیرون آمدم و به نیمه راه کوه رسیدم، در این اثنا ندایی به گوشم رسید که میگفت: «ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیل». به راه خود ادامه دادم و هر گامی که بر میداشتم با ترس و بیم آمیخته بود تا به خانه رسیدم.این نخستین درس خدا به پیامبر است.خدا معلم است، پیامبر دانش آموز و درس "وحی"!کلاس درس: همه جا، گاه کوه، گاه دشت، گاه دره، گاهی خانه و گاه میدان نبرد.زمان: همه گاه؛ شب، روز، سپیده دم، شامگاه.موقعیت تدریس: خلوت و تنهایی، گرما گرم نبرد، هنگام پرسش، حتی گاه در لحظه ی خواب!آیا شیوه ی آموزش و تدریس پروردگار الگویی ممتاز و متعالی برای تدریس ما نیست؟ همین نخستین درس را یک بار دیگر مرور میکنیم؛ آموزش با واسطه است؛ با واسطه ی رسول وحی؛ جبرئیل. خود پیامبر میگفت: هر گاه جبرئیل نازل میشد دیدن او آرامش بخش بود و هرگاه جبرئیل دیده نمیشد کار سخت و دشوار بود. این شیوه ی نزول وحی همان است که خداوند آن را "قول ثقیل" نامیده است؛إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًاآیا در آموزشهای ما شیوههای تدریس به گونهای هست که در آنها ارتباطهای قلبی در هیئت یک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتی در دروس غیرنظری و تجربی محض نیز بی چاشنی ارتباطهای قلبی نمیتوان به تأثیر ژرف، پایداری آموختهها و تحول در رفتار علمی دانش آموختگان امید داشت. منظور از ارتباط قلبی صرفاً ارتباط درونی و عاطفی میان فرستنده و گیرنده – معلم و فراگیرنده – نیست، بلکه خود پیام نیز باید بتواند با درون و جان مخاطب پیوند و ارتباط بیابد.نکته ی دوم نخستین درس آن است که تکرار، ضرورت تثبیت و استقرار آموخته هاست. آموزش سه بار تکرار میشود و در این سه بار، حالات بیانی و ارتباطی قابل تأمل است؛ جبرئیل پیامبر را میفشرد و او را به خواندن دعوت میکند.نکته ی سوم آن که پیام کوتاه است؛ پنج آیه، همه ی درس آغازین است و شگفتا که این ویژگی در تمام درسهای آغازین دیده میشود. اگر سورههای مکی را که همان سالهای نخستین بعثت نازل شدهاند مرور کنیم، در ویژگی کوتاهی جملات (آیات) و کوتاهی مجموعه ی پیام (سوره) را احساس میکنیم. آیا این درس لطیف و ظریفی نیست که بدانیم در آغاز آموزش نه تنها مجموعه ی درس کوتاه باشد که ساختار اجزای درس نیز کوتاه و با ضرباهنگ قوی و تأثیر گذار عرضه شود؟نکته ی چهارم، آهنگین بودن پیام است. وجود موسیقی در سخن و بهره وری از آهنگ مناسب، نه تنها سبب التذاذ روح که افزون سرعت دریافت و از همه مهم تر، طنین آن در ذهن و ضمیر مخاطب میشود. مجموعه ی سورههای مکی که درسهای سالهای آغاز بعثتاند نیز کوتاه و آهنگیناند و این گویای این نکته است که کوتاهی، ضرباهنگ قوی، موسیقی متناسب با مضمون، آموزش را عمیق، سریع و تأثیر گذار خواهد کرد به ویژه آن که مخاطبها کودک باشند یا در اندیشه و باور، کودک مانده باشند!شیوههای آموزش آنچه از آیات قرآن بر میآید آن است که سه شیوه در نزول وحی و در تحلیلی گسترده تر، ارتباط میان خدا و پیامبر وجود دارد. هر یک از این شیوهها تناسبی با موضوع و محتوای پیام یا شرایط ویژه ی گیرنده ی پیام (پیامبر) دارد. شیوههای سه گانه را از این آیه میتوان استنباط کرد: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ».
1. القای پیام و موضوع بر قلب پیامبر بی هیچ واسطه و رابط حتی فرشته ی وحی.
در این شیوه که کیفیت و کنه آن بر ما روشن نیست، خداوند پیام هایی ویژه را بر قلب پیامبر القا میکرد. همین جا طرح این نکته ی عمیق و دقیق لازم است که "گیرنده ی" پیام "قلب" پیامبر است و ارتباط و اتصال و خطاب در همه ی اشکال وحی، "قلب" پیامبر است:
قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ َزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ علی قلبِک
آیا در آموزشهای ما شیوههای تدریس به گونهای هست که در آنها ارتباطهای قلبی در هیئت یک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتی در دروس غیرنظری و تجربی محض نیز بی چاشنی ارتباطهای قلبی نمیتوان به تأثیر ژرف، پایداری آموختهها و تحول در رفتار علمی دانش آموختگان امید داشت. منظور از ارتباط قلبی صرفاً ارتباط درونی و عاطفی میان فرستنده و گیرنده – معلم و فراگیرنده – نیست، بلکه خود پیام نیز باید بتواند با درون و جان مخاطب پیوند و ارتباط بیابد.دشواری کار بسیاری از آموزشهای امروز، فقدان این ویژگی است یا رنگ باختگی این عنصر مهم و تعیین کننده درگیر و دار پررنگ شدن ابزار و تکنیکهای ویژه آموزشی است.از لطایف پیام رسانی و آموزش پروردگار به انبیا این است که خداوند از پیامبران میثاق و پیمان میگیرد که در دریافت، دقیق و در انتقال پیام با دید "امانت" بنگرند. امام علی(علیهالسلام) در این زمینه میفرماید: «واصطفی سبحانه من ولده انبیاء اخذ علی الوحی میثاقهم و علی تبلیغ الرّساله امانتهم»خداوند از میان فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و از آنان بر وحی و تبلیغ رسالت عهد و پیمان گرفت.. شیوه دوم نزول وحی و گفت و گوی خداوند با پیامبران از ورای حجاب (پس پرده) است. در این شیوه، همه ی پدیدهای عالم، پرده و حجاباند و هر کدام میتوانند واسطه و رابطی برای ارسال پیام باشند. بارزترین نمونه ی این نوع وحی، گفت و گوی خداوند با موسی(علیهالسلام) از وراء شجر و پاسخ اوست. هر چند خداوند بی میانجی نیز با موسی(علیهالسلام) سخن گفته است: «و کلّم الله موسی تکلیماً»بهره گیری از ابزار در پیام رسانی و تدریس نه تنها در جریان وحی دیده میشود که در رفتار پیامبر و آموزشهای ائمه نیز جایگاه والا و قابل تأملی دارد. پیامبر، گاه با سادهترین ابزار ممکن، نکتههای عمیق را به صحابه میآموخت و مسائل نظری ژرف را ملموس و عینی و قابل دریافت میساخت. نمونهای از این شیوه را عبدالله بن الوان در کتاب تعلیم و تربیت کودکان در اسلام آورده است.در حوزه تربیت دینی، تعلیم آموزه های وحیانی چگونه صورت می گیرد؟ رهیافت صحیح در انتقال پیام وحیانی به مخاطبان کلام الهی چگونه است؟ چه نسبتی میان مساله دین گریزی جوانان و شیوه های ارائه آموزه های دینی در جوامع اسلامی وجود دارد؟ آیا نمی توان با حذف روشهای نامحرم! و اخذ روی آوردهای موثرتر، تصویری زیباتری از دین در منظر انظار جوانان نشاند؟جابر، یکی از صحابه ی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در حدیثی نقل میکند روزی در محضر پیامبر نشسته بودیم، ایشان خطی روی شنها رسم کرد و فرمود، این راه خداست. سپس خطوطی مورب به آن خط وصل کرد و گفت: این راه شیطان است. آن گاه دست هایش را روی خط مستقیم گذاشت و این آیه را تلاوت کرد وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. و (بدانید) این است راه راست من، پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که شما را از راه وی پراکنده میسازد پیروی مکنید. این هاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید. سومین شیوه ی نزول وحی، ابلاغ پیام با واسطه ی فرشته ی وحی است. در این شیوه، فرشته ی وحی در هیئتی انسانی یا مشابه آن ظاهر میشد و آیات را عرضه میکرد که دیدن جبرئیل برای پیامبر آرام بخش بود و همان گونه که پیشتر گفته شد این شیوه ی دیداری، سنگینی و گرانی شیوه ی غیردیداری را نداشت. در آموزشهای امروزین، آهنگ حرکت به سمت آموزشهای غیرحضوری است. این شیوه ی آموزش غیرزنده، گذشته آن که طراوت، جذابیت و تأثیر گذاری آموزش چهره به چهره و مستقیم را ندارد، جریان آموزش را از برخی ابعاد تأثیر گذار تدریس رویارو، بی بهره میکند و پیوندهای ژرف عاطفی را که لازمه ی آموزش بهتر و اثرگذارتر است خدشه دار میسازد.
نماز و مدرسه و خانواده
به نظر میرسد اگر تربیت دینی از رهیافت "فطری"، ارتجالی و خودانگیخته آن به سوی رهیافتهای اکتسابی، بیرونی و تحمیلی منحرف شود "آسیبزایی تربیت دینی" بیش از هر زمان دیگر رخ نمایی خواهد کرد.
چرا که، در رهیافت "فطری" میتوان "حس دینی را از درون کشف کرد و پرورش داد، اما در رهیافت بیرونی و عاریهای، تربیت دینی معطوف به حفظ کردن و انباشت یک ردیف اطلاعات صوری و ذهنی از دین است. در واقع در روش فطری، دین از درون "کشف" میشود، اما در روش تصنّعی، دین از بیرون "کسب" میشود. به این اعتبار، میتوان تربیت دینی را از دو منظر دینیابی (درونی) و دین دهی (بیرونی) مورد مقایسه قرار داد.
در "دینیابی"، "حس دینی"، "پرورش" مییابد و در "دین دهی" ظواهر دینی "آموزش" داده میشود. در فرآیند تربیت دینیِ معطوف به رهیافتِ "دینیابی"، شوق و خوف درونی جایگزین تشویق و تنبیه بیرونی میشود و دین "کنش ِ لذت بخش" خود را در همة ابعاد زندگی توسعه میدهد؛ اما در تربیت دینی ِ معطوف به "دین دهی"، کنشهای آدمی در اخلاق و رفتار، بیریشه و بعضاً آسیبزا میشود.
در کتاب نمازومدرسهراهبردهای روانشناختی به قصد پرورش حس دینی در دانشآموزان مورد بررسی قرار گرفته است و اولیا مربیان را در آسیبزایی و انحراف در تربیت دینی دانشآموزان باز داشته است در آئین انسانساز اسلام خانواده نهاد ارجمند و والایی است که صحت و شادابی آن سعادت آحاد جامعه را دربر دارد و بالعکس فساد و نگونبختی آن به تباهی افراد و درنتیجه جامعه منجر میشود. به این ترتیب کانون خانواده اولین کلاس درس برای فرزندان محسوب شده، بسیاری از زمینههای مثبت و منفی اخلاقی در آن پدید میآید. امیر بیان (ع) فرمودند: «تعلیم در کودکی همانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود. همچنین آن بزرگوار در نامهی 31 نهجالبلاغه، اهمیت تربیت در سنین خردسالی را مطرح مینمایند؛ فرمود: «پسرم (حسنم!) به تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دلت (بهعلت دنیادوستی) سخت گردد و خرد تو به (چیزهای بیهوده) گرفتار شود.»اعمال روشها برای واداشتن نوجوانان به نماز از فنون و شیوه هایی می توان استفاده کرد که علمای روان شناسی و تربیت بدانها تکیه کرده اند. این فنون به صورت کلی در تربیت به کار می رود و در تربیت مذهبی، از جمله در واداشتن به نماز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
۱- روشهای آگاهی بخش چون روش اعلام و اشعار، روش آیت، روش تذکر و هشدار، امر به معروف، ارشاد و ....
۲- روشهای عاطفی چون روش حب، روش رحمت، روش حث یا تحریک عواطف، روش همراهی و همگامی و احسان.
۳- روشهای جلب پذیرش، احترام، تکریم و تفخیم، تقرب، التفات و لطف.
۴- روشهای اقناعی چون استدلال، محاجه، مجادله، تحدی، برهان و حجت.
۵- روشهای تبیینی چون تشریح و تحلیل، محاوره و گفت و گوی آزاد.
۶- روشهای برانگیزاننده چون تحسین، تایید، تشکر و سپاس، ترغیب، تحریض، تشویق، پاداش و انعام.
۷- روشهای امید ساز چون وعده، رجاء، بشارتها.
۸- روشهای ترغیبی چون ذکر صالحان، داستان گویی، بازی.
مقدمه
نماز ميراث تمامي انبياء است هر پيامبري که مبعوث به رسالت شد.انسانها را به نماز دعوت کرد و به آن سفارش نمود.
قرآن کريم در «سوره مريم آيه 31 از دعوت به نماز حضرت عيسي (ع)و درآيات بعد از دعوت، به نماز حضرت اسماعيل (ع) ياد کرده است.در سوره طه خداوند به پيامبري (ص) مي فرمايد:
«خانواده و پيروان خود را به نماز امر کن و در اين دعوت شکيبا باش.»
نماز کشتي نجات است که همه افراد بخصوص کودکان و نوجوانان ها و جوان ها را از طوفانها و خيزابها عبور مي دهد و به ساحل آرامش و رستگاري مي رساند.
بر پايي نماز در مدارس وظيفه اي خطير و بسيار حساس است، زيرا مدارس جداي از ويژگيهاي منحصر به فرد، محل تشويق، اضطراب، رقابت هاي نگران کننده توأم با شکست و پديده هاي ناخوشايند ديگري است که هر کدام از آن ها به تنهايي قادر به تبديل محرکهاي خنثي به محرکهاي شرطي نيرومند فراخوان اضطراب و حالات ناخوشايند رواني مي باشند.بنابراين ايجاد اصلاحات بنيادي به منظور تغيير در نگرش دانش آموزان نسبت به مناسک جاري به ويژه نماز جماعت مي تواند زمينه ساز تحولات اساسي در شخصيت دانش آموزان شود و نه تنها نگرش آنها را نسبت به صورت ظاهري عبادات بهبود بخشد.بلکه در جهت گيري اصولي به سوي ارزشهاي انساني آنها را هدايت نمايد. بسياري از مشکلات فردي و اجتماعي کاهش يافته و تهاجم فرهنگي بيگانه به نسل نو چندان کاري از پيش نخواهد برد و در زمينه فکري و اخلاقي از انحراف مصون خواهند ماند.اين پژوهش بر آن است تا با فرا راه قرار دادن احاديث، سيره معصومين (ع)شيوه هاي تشويق و ترغيب نوجوانان و کودکان و جوانان به نماز جماعت را بيابد.
اهميت و ضرورت تحقيق:
تشويق بر خلاف تنبيه که از عوامل بازدارنده است از عوامل وادار کننده است و به انسان نيرو و انرژي مي دهد.فردي که تشويق مي شود از کار خود احساس رضايت مي کند و همين احساس رضايت جلو خستگي و بي ميلي او را مي گيرد البته بعضي افراد آنقدر به هدفهاي خود مؤمن هستند که نيازي نيست کسي آنها را تشويق کند و خود مشوق خويش هستند اما همه افراد اين طور نيستند بخصوص کودکان و نوجوانان براي رسيدن به هدفهاي خود نياز به تشويق دارند.به طور کلي بشارت يکي از دو جنبه وظايف پيامبران است.يک رهبر ديني بوسيله تشويق مي تواند افراد در تمامي جنبه هاي ديني به حرکت و تکاپو وادار نمايد.قرآن کريم در «آيه 65 سوره انفال» و «آيه 84 سوره نساء»گوشزد مي نمايد که تشويق انسان را بزرگ مي کند و به او نيرو مي دهد.
با توجه به اهميت و تأثير نماز جماعت در بهداشت رواني روحي فردي و اجتماعي و تأثير تشويق در برانگيختن افراد به فضايل اخلاقي بخصوص اقامه نماز به صورت جماعت و اينکه در احاديث و سيره پيامبر اکرم (ص)و ائمه اطهار (ع)اين شيوه به کار گرفته شده است لازم است تا پژوهشي در احاديث و سيره معصومين در زمينه تشويق و ترغيب کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت انجام شده است و نتايج اين پژوهش مورد استفاده برنامه ريزان آموزش و پرورش، رسانه هاي جمعي، مسئولان آموزش خانواده، و انجمن اولياء و مربيان، مربيان پرورشي و مجريان نمازهاي جماعت خواهد بود.
اهداف پژوهش
الف- هدف کلي اين پژوهش عبارتست ازيافتن شيوه هاي تشويق و ترغيب کودکان ونوجوانان وجوانان و نماز جماعت در احاديث و سيره معصومين (ع).
ب- اهداف جزئي پژوهش عبارت است از:
1- بررسي اهميت نماز و نمازجماعت در احاديث و سيره معصومين (ع).
2- بررسي تأثير بينش و آگاهي دادن در گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت.
3- بررسي تأثير روش اسوه سازي در گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت.
4- بررسي تأثير زمينه سازي در گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت.
5- بررسي تأثير روش هاي خيرخواهانه در گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت.
6- بررسي تأثير روش محبت در گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت.
7- بررسي تأثير روش فريضه سازي در گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت.
8- بررسي تأثير شيوه تعليمي (آموزش نماز و مناسک آن)در گرايش و نوجوانان وکودکان و جوانان به نماز جماعت.
سؤالات تحقيق:
1- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع)براي تشويق و ترغيب کودکان ونوجوانان و جوانان به نماز جماعت از روش تکريم شخصيت (پذيرش و احترام برخورداري از پايگاه اجتماعي)استفاده شده است؟
2- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) براي تشويق و ترغيب نوجوانان و جوانان و کودکان به نماز جماعت روش بينش در مورد ماهيت و اهميت نماز، نقش نماز در زندگي دنيايي، يادآوري نقش نماز در حيات اخروي، ياد آوري نعمتها به کار گرفته شده است؟
3- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) ارزش الگويي و اسوه سازي براي ترغيب و تشويق کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت استفاده شده است؟
4- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) براي تشويق و ترغيب و تشويق نوجوانان و جوانان وکودکان به نماز جماعت شيوه صحبت (تاييد و تحسين، همراهي و ارتباط) بکار گرفته شده است؟
5- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) شيوه زمينه سازي (مکان و زمان) براي تشويق وترغيب کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز جماعت استفاده شده است؟
6- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) براي تشويق وترغيب نوجوانان وکودکان و جوانان به نماز جماعت روش هاي خيرخواهانه (موعظه و نصيحت، امر به معروف، تبشير و انذار) به کار برده شده است؟
7- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) ازروش تعليمي (آموزش نماز و مناسک آن) براي تشويق وترغيب کودکان و نوجوانان به نماز جماعت استفاده شده است؟
8- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) براي تشويق وترغيب نوجوانان وکودکان به نماز جماعت شيوه فرضيه سازي به کار برده شده است؟
9- آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) براي تشويق وترغيب نوجوانان وکودکان و جوانان به نماز جماعت از روش مواجهه با نتايج اعمال (پاداش و تقويت مثبت تقويت منفي، تنبيه)استفاده شده است؟
تعريف اصطلاحات و واژه هاي پژوهش :
تشويق:
اين کلمه از ريشه شوق گرفته شده و شوق در فرهنگ واژه هاي متفاوت به شرح زير معنا شده است. (عميد، 1379). برانگيختن به عشق و محبت، به آرزو در آوردن، برانگيخته شدن عشق، آرزومندي، ميل خاطر، رغبت (عميد 1379).
پر زدن و کنده شدن دل در هواي کسي يا چيزي، دوستي چيزي فرد را به سمت خود بکشد، دوست داشتن چيزي (بندريگي، محمد، 1358).در واژه نامه روان شناسي (براهني و همکاران، 1369) تشويق را هم معني با تقويت و ترجمه کلمه reinforcement آورده است.
ترغيب:
اين واژه از ريشه رغبت گرفته شده و واژه رغبت در فرهنگ واژه هاي متفاوت چنين معنا شده است، دوست داشتني، مايل بودن و حريص بودن (قريشي، علي اکبر، 1353). اراده کردن چيزي، دوست داشتن (المنجد، دارالمشرق، لبنان).
نماز:
اين کلمه ترجمه عربي صلوة است.
صلوة ممکن است به معناي زيارت است چنانچه حضرت علي (ع) فرمودند: «قد قامت الصلوة» يعني وقت زيارت و ديدار رسيد.و يا اينکه به معناي رحمت است(ملکي تبريزي، 1363).
روايت:
خبري است که به طريق نقل به معصوم ختم شود. (مدير شانه چي، 1362).
فصل دوم
ادبيات و پيشينه تحقيق
بخش اول: ادبيات تحقيق
بيش از 122 آيه در قرآن مجيد پيرامون نماز نازل شده است که اين امر نشان دهنده اهميت و منزلت نماز نزد خداوند عظيم الشان است(ديلمي، 1377).
نماز و دعا و نيايش طپش قلب و تنفس شخص را آرامش مي بخشد و اين اعمال روحاني باعث پايين آمدن فشارخون، کندي امواج مغزي بدون استفاده از دارو و جراحي مي شود.(بهشتي، 1375).
نماز حقيقي به وجود آورنده شادي و نشاط در انسان است. (خواجه نصيرالدين طوسي - 1375) مي گويد: کسي شاد است که مي داند نبايد به چيزي دل ببندد که بيم از دست دادن آن را دارد و نماز گزار حقيقي به کسي جز خدا دل نمي بندد.
جايگاه نماز در اديان ديگر:
مسئله نيايش به ويژه نماز مخصوص اديان وحياني نبوده بلکه در اديان غيرالهي هم مطرح بوده است (غمخوار يزدي، 1375، ص5).
ويل دورانت در تاريخ تمدن خود در مورد عبادت يونان باستان مي نويسد: «مؤمنان در جريان عبادت، خود را به مذبح که در جلوي معبد قرار داشت مي رساندند و به وسيله قرباني و نماز از خشم خدا ايمني مي يافتند. و ياري او را طلب مي کردند. (ويل دورانت، ترجمه آريانپور، 1340، ج1، ص 228)
در آيين يهود: يهوديان در شبانه روز سه مرتبه نماز مي خوانند که آنها را نماز صبجگاه و نماز نيم روز و نمازت شامگاه مي گويند.(رضايي، 1368، ص 288).
در آيين مسيحيت: در قاموس کتاب مقدس در بخشي تحت عنوان نمازآمده است. «نماز از جلمه واجبات دينيه همه روز تمام ملل و مذاهب است چه به صورت منفرد و چه به صورت جماعت و مقصود از نماز گفتگو کردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتياجات و اظهار تشکر و امتنان براي الطاف و مراحم حق تعالي مي باشد». (هاکس آمريکايي به نقل از غمخوار يزدي، 1375، ص33).
روشهاي تربيت دراسلام به شرح زير است:
ايجاد زمينه سالم تربيتي وجود اسوه و سرمشق براي تربيت، تمرين، تکرار و عادت دادن، تعليم و تعلم، مشاهده، تجربه و تعقل، موعظه، نصيحت، امر به معروف، انذار، نهي از منکر و مبارزه با انحرافات، برقراي ثواب و عقاب براي اعمال، ايجاد محيط مساعد تربيتي، بيان قصص انبياء و سرگذشت ملل، ذکر امثال و تشبيه معقول به محسوس، دعا ونيايش، توبه و بازگشت، برقراري يک نظام اسلامي براي اجراء تداوم تربيت .(احمدي، 1380، ص 72).
باقري(1380)علاوه بر روشهاي فوق روشهاي ديگري را نيز نام مي برد:
تلقين و تحميل به نفس،اعطاي بينش در مورد نظام هستي، دنيا و حقيقت و تاريخ انسان و مرگ، دعوت به ايمان، محاسبه نفس، زمينه سازي، تغيير موقعيت، تحريک ايمان، ابتلا، آراستن ظاهر، تزيين کلام، مبالغه در عفو، تبشير، مبالغه در پاداش، تکليف به قدر وسع، انذار، مجازات به قدر خط، ابزار تواناييها، تغافل، تزکيه، تعليم حکمت، يادآوري نعمتها، عبرت آموزي، مرحله اي نمودن تکاليف، تجديد نظر در تکاليف، بيان مهر و قهر، عطا و حرمان، سبقت، تکليف در غايت وسع.
اصول جذب نوجوان به نماز، اصول جذب کودکان به نماز:
در رابطه با همه تيپها اصول زير براي جذب نوجوان و کودکان به نماز نقشي سازنده دارد:
1- محبت
2- تشويق از طريق ذکر فضائل و پاداش هاي اعمال روا و مناسب در اسلام.
3- ستايش عمل ديگران بدون تحقير کردن نوجوان.
4- روحيه دادن.
5- آراستن ظاهر.
6- آسان گيري و مراقبت از او که خود را در عبادت خسته نکند.
روش اي تجسمي، تصويري، عرضه و نمايش و اجراي برنامه هايي از اين قبيل در تلويزيون و ديگر عرصه ها نقش فوق العاده اي دارند و در ايجاد رغبت و جلب نوجوانان و کودکان مؤثر است. بخصوص اگر بر مبناي قاعده و هدايت عواطف باشند.
روش هاي جذب نوجوان به نماز:
روشهاي جذب کودکان به نماز:
استفاده از روش هاي زير مفيد است:
روش هاي آگاهي بخش: مثل تذکر امر به معروف و ارشاد.
روش هاي عاطفي: مثل حب به تحريک عواطف، همگاني و احسان.
روش هاي جلب: پذيرش، احترام، تکريم، توجه کردن.
روش هاي خيرخواهانه: نصيحت، حکمت.
روش هاي اقناعي: استدلال، مجادله، برهان.
روش هاي تبييني: تشريح و گفتگوي آزاد.
روش هاي برانگيزننده: تحسين، تأييد، ترغيب، تحريض و تشويق.
روش هاي اميدساز: وعده، بشارتها.
روش هاي ترغيبي: ذکر صالحان، داستان گويي و بازي.
روش هاي عنايت آميز: عبور کريمانه، تغافل، تسامح، تجاهل، مهلت دادن.
روش هاي برخوردهاي غير مستقيم: مثل کنايه، اشاره.
روش هاي جدي در برخورد: مثل اعلام تعجب، تقبيح، قطع محبت، قهر.
روش هاي اعتراضي: اعتراض، ابراز تأسف، محروم کردن.
سرزنشها، ملامت، توبيخ.
روشهاي هشدار دهنده: اخطار افشاء.
روش هاي تهديدي: ارعاب، تخويف.
روش هاي تنبيهي: تندي و سختگيري، تعريز.
اينکه چگونه بايد نوجوان و کودکان را به نماز جلب کرد پاسخ قاطعي ندارد و بستگي دارد به نوع شخصيت کودکان و نوجوانان براساس روان شناسي تربيتي شخصيت کودکان و نوجوانان از تيپهاي گوناگوني است مثل شخصيت خودکار، سازش پذير، بدگمان، افتاده، مبارزه طلب، تعديل نيافته، ماجراجو، مشتاق، اخلاقي.
براي ترغيب دانش آموزان به اقامه نماز نکاتي بايد مورد توجه قرار گيرد:
1- تکريم و شخصيت دادن به کودکان و نوجوانان اين نکته باعث جذب نوجوان و کودکان به والدين و مربيان شده و رفتار آنها را سرمشق و الگوي خود قرار مي دهد.
2- استقبال از کودکان و نوجوان در مکان هاي برگزاري نماز بايد طوري با نوجوانان و کودکان برخورد شود که احساس کنند به حساب آورده مي شوند و مورد احترام هستند.
3- مجازات: در کنار نماز از برنامه هايي مثل فيلم، کتاب نيز استفاده شود.
4- تشويق و ترغيب:در اين زمينه گاهي جوايز ارزنده اي براي آنها در نظر گرفته شود.
5- مسؤليت: مسئوليت بعضي برنامه هاي نماز خانه ها به کودکان و نوجوانان واگذار شود.
6- آموزش اصول اعتقادي: وقتي کودک و نوجوان به اصول اعتقادي ايمان داشته باشند. نماز را که جزء فروع دين است انجام خواهد داد.
7- تکريم و بزرگداشت نماز، والدين و مربيان موظف هستند نماز را با اهميت تلقي کنند. اين در روح نوجوان اثر مطلوبي به جاي خواهد گذاشت.
8- خودداري از زور و تحميل: تحميل فطرت خداداد کودک و نوجوان را منحرف مي سازد و او را از خواندن نماز منصرف مي کند.
9- تخلق به اخلاق و اصول انساني: والدين و مربيان ضمن اقامه نماز بايد تلاش کنند متخلق به اخلاق و اصول انساني باشند.
10- زيبا سازي مکان نمازخانه: به ويژه اصول بهداشتي و نظافتي در اين مکان رعايت گردد.(رشيدپور، 1376، ص 82)
بخش دوم: پيشينه تحقيق در ايران
1- «بررسي ويژگي هاي شخصيتي و خانوادگي دانش آموزان مدارس راهنمايي پسرانه منطقه جي شهراصفهان که گرايش به نماز دارند»(اميري، 1380).
بنابر يافته هاي اين تحقيق دانش آموزاني که گرايش به نماز دارند از ميزان اعتماد به نفس و کنترل دروني بالا و هيجان خواهي کمي برخوردارند.
2- «علل عدم گرايش به نماز» حسيني و دلاويز، 1371، مازندران)
نتيجه:
مهمترين علل گرايش به نماز عبارتند از تنبلي و سستي، عدم آگاهي و شناخت پيرامون فوايد و اثرات نماز، نماز خواندن را بلد نيستند، عدم تاثير نماز در اخلاق و رفتار بعضي نمازگزاران، احساس گناه و شرمساري از اعمال خويش و نهايتاً اينکه چون پدر و مادر و دوستان آنها به نماز اهميت نمي دهند. جامعه آماري اين پژوهش 1000 دانش آموز مقطع راهنمايي و متوسطه استان مازندران بوده است.
فصل سوم
تجزيه و تحليل
تجزيه و تحليل يافته هاي پژوهش
1- روش بينش دادن:
الف- بيان اهميت و ماهيت نماز از ديدگاه معصومين عليهم السلام پيامبر اکرم (ص) فرمودند: جايگاه نماز در دين مانند جايگاه سر دربدن است.حضرت علي (ع) فرمودند: هر چيز داراي سيماست، سيماي دين شما نماز است.
امام باقر (ع) فرمودند: اسلام بر روي پنج پايه بنا شده است: نماز، روزه، زکات، حج، ولايت.
امام رضا (ع) فرمودند: نماز به صورت جماعت با فضيلت ترين است.
حضرت فاطمه زهرا (س) فرمودند: خداوند نماز را جهت دوري از کبر و خودپسندي مقرر فرمود.
ابي الحسن (ع) فرمودند:
انتظار نماز جماعت، از نماز جماعتي تا نماز جماعتي ديگر، کفاره همه گناهان است.
2- استفاده از روش هاي تعليمي:
نماز را به فرزندان خويش تعليم دهيد چون به هشت سالگي رسيدند آنان را وادار به خواندن اين فريضه الهي نمايي. «امام علي (ع)»
3- روش هاي خيرخواهانه شامل:
موعظه و نصيحت، امر به معروف، بيان فلسفه و حکمت نماز جماعت، تبشير و انذار.
4- روش هاي الگويي و اسوه سازي:
هنگام ظهر فرارسيد (ده سپاه آماده شدند که به امامت امام حسين (ع) نماز جماعت را بخوانند) امام حسين (ع) به پسرش (امام زين العابدين و يا حضرت علي اکبر عليهماالسلام فرمود: اذان بگو و اقامه بگو. وي اذان و اقامه گفت سپس نماز خواندند.
5- روش محبت (تاييد و تحسين، همراهي و ارتباط)
پيامبر اکرم (ص) فرمودند: به حقيقت خداوندو فرشتگانش بر کساني که صفهاي اول نماز جماعت را به هم پيوند مي دهند درود مي فرستند.
6- روش تکريم شخصيت (پذيرش و احترام، برخورداري از پايگاه اجتماعي) پيامبر اکرم (ص) فرمودند: کسي که بر نماز جماعت مداومت داشته باشد. غيبت او بر مسلمانان حرام و عدالتش ثابت مي شود.
7- روش فريضه سازي: امام صادق (ع) فرمودند: در تمام نماز ها حج شدن فريضه نيست هرکس از روي اعراض از آن نماز جماعت مسلمانان را بدون علت ترک کند، براي او نماز نيست.
8- روش زمينه سازي (مکان و زمان و شرايط نماز جماعت)
درنماز جماعت به فکر ناتوان ترين مأمومين باش.
رضايت مأمومين در نماز جماعت مهم است.
9- روش مواجهه با نتايج اعمال (تقويت مثبت، تقويت منفي، تنبيه)
حضرت پيامبر (ص) خواست خانه ها را بر قومي که درمنازل خود نماز مي گزاردند و به جماعت حاضر نمي شدند، بسوزاند. امام صادق (ع)
فصل چهارم
بحث و نتيجه گيري
الف- سؤالها و فرضيه هاي ويژه تحقيق
* آيا در احاديث و سيره معصومين (ع) از روش بينش و روش تعليمي، روش هاي خيرخواهانه، از روش الگويي و اسوه سازي، روش محبت روش تکريم شخصيت، فريضه سازي، زمينه سازي، شيوه تنبيه استفاده شده است؟
بلي اين فرض ها بر تحقيق تأييد مي شود. در احاديث و سيره معصومين از اين شيوه ها استفاده شده است.(در فصل قبل به آن اشاره شده است.)
پيشنهادات تحقيق:
الف- بازسازي و تقويت بينش و شناخت نوجوانان و جوانان و کودکان در مورد اهميت و فضيلت و نقش نماز و نماز جماعت.
* فلسفه و اسرار نماز و نماز جماعت با بياني روشن و واضح در کتابهاي معارف دوره هاي راهنمايي و دبيرستان بيان شود و با بياني ساده در کتابهاي هديه هاي آسماني ابتدايي بيان مي شود.
* با يک برنامه منظم هر هفته دو روز در برنامه صبحگاه احاديثي که اهميت و فضيلت ونقش نماز و نماز جماعت را بيان مي کند براي دانش آموزان خوانده شود و روي نزاکتهاي زيبا نوشته شود و در جاهاي متفاوت مدرسه نصب شود.
*با يک همکاري منظم مداوم از معلمان و مربيان خواسته شود تا در هر کلاس قسمت کوتاهي از بحث خود را به بيان اهميت و نقش نماز بخصوص نماز جماعت اختصاص دهند در اين زمينه بايد جزوه اي تهيه شود و احاديث کوتاه در اين مورد نوشته شده وبه معلمان داده شود تا از آن استفاده نمايند.
* در اردوهاي تفريحي و ورزشي يا مسافرتهاي علمي قسمتي کوتاه به بحث درباره نماز و نماز جماعت اختصاص يابد.
* حداقل يک برنامه از برنامه هاي مستمر آموزش خانواده به اهميت و نقش نماز و به ويژه نماز جماعت اختصاص داده شود و در آن برنامه به اولياء تذکر دهند که اولا آموزش نماز بايد از سنين کم آغاز شود در خانواده نماز اول وقت اقامه شود و حتي الامکان با جماعت فرزندان خود را با کلام نرم آرام و به اقامه نماز و شرکت در نماز جماعت تشويق کنند.
* براي تشويق فرزندان به نماز از تشويق هاي مادي و کلامي استفاده نمايند. (البته بايد اين نکته تذکر داده شود که تذکر پيگير و مداوم و آرام با سماجت و اصرار و لجبازي تفاوت دارد.)
* در هر مدرسه مشاور يا مربي با استفاده از شيوه مشاور گروهي بينش دانش آموزان را در مورد نماز به ويژه نماز جماعت بازسازي و تقويت نمايند (بهتر است برنامه جلسات مشاور گروهي در مراکز امور تربيتي يا هسته هاي مشاور تدوين شود و به صورت جزوه اي به مدارس فرستاده شود دراين جزوه ها بايد در مورد فلسفه و حکمت نماز و نماز جماعت نيز بحث شود.)
* از شيوه موعظه و نصيحت فردي نيز براي افرادي که در نماز شرکت نمي کنند استفاده شود البته همان طور که ذکر شد اين موعظه بايد از سر دلسوزي و شفقت و مهرباني و با روش پسنديده درخلوت باشد و شخص موعظه کننده خود بايد در نماز جماعت شرکت دائم داشته باشد.
* استفاده از روش امر به معروف با زبان و عمل. براي اجراي اين روش همه بايد خود را مسئول بدانند مدير، معاونين، معلمين، مربيان و هم چنين دانش آموزاني که هم به فلسفه و حکمت و نقش نماز آگاهند وهم خود در نماز جماعت شرکت مي کنند بهر حال براي موفقيت در امر اقامه نماز جماعت يک بسيج عمومي لازم است.
ب- استفاده از پاداشها و تشويق هاي مادي و غيرمادي و تقويتهاي جانشيني
* براي دانش آموزاني که در نماز جماعت شرکت مي کنند کارتهاي ويژه تهيه شود و در آغاز به طور متوالي و سپس به طور متناوب به آنها داده شود و براي هر چند کارت جايزه هاي ويژه اي در نظر گرفته شود.
* دانش آموزاني که به طور مداوم در نماز جماعت شرکت مي کنند هرچند گاه به اردوهاي تفريحي، زيارتي، ورزشي، علمي برده شوند.
* با توجه به روش مورد توجه بودن الگوها مديران، معلمين، مربيان و معاونين در صفوف جماعت در کنار دانش آموزان شرکت کنند.
* امام جماعتي که براي اقامه نماز دعوت مي شود هم بايد جاذبه هاي ظاهري از جمله قيافه آراسته، خوش برخوردي، اخلاق نيکو، صورت خندان، نظم در اقامه نماز جماعت داشته باشد و هم جاذبه هاي معنوي مثل علم دين و علم به عرفان ،سادگي ، زهد و تقوي در برخورد و عمل، آشنايي با ويژگيهاي خاص نوجوانان و جوانان و کودکان قدرت بيان و مباحثه و مجادله احسن، پويايي و خلاقيت، از ايشان خواسته شود.
نماز را در حد ظرفيت کودکان، نوجوانان و جوانان با سرعت اقامه کنند.
* هرچند گاه دانش آموزاني که در نماز جماعت شرکت مي کنند در جلو صف تشويق و ترغيب قرار گيرند چنانکه در احاديث آمد خدا و فرشتگانش به کساني که در صف هاي جماعت شرکت مي کنند و درود مي فرستد.
* برخي از مسئوليتها و اداره بعضي از فعاليتهاو اردوها به شرکت کنندگان در نماز جماعت سپرده شود.
* مسئولين ضمن شرکت در صفوف جماعت با دانش آموزان شرکت کننده رفتاري توأم با توجه، ملاطفت، احترام، تکريم شخصيت و پذيرش تعريف و تمجيد داشته باشند و اين رفتارها را در حرکات غيرکلامي مثل حالات چهره و صورت و دست دادن با نوجوانان نشان دهند.
ج- پيشنهادات مروبط به مقدمات و آمادگيها براي نمازجماعت
* براي ادامه نماز جماعت حتماً وقت خاصي در مدرسه قرارداده شود درآن وقت خاص نه کلاسي تشکيل شود و نه فعاليت ديگر غير از نماز وجود داشته باشد.
* مدت زماني که نماز جماعت اقامه مي شود نه آنقدر طولاني که خسته کننده باشد و نه آن قدر سريع که بعضي به رکعات نماز نرسند.
* اذان نماز با صدايي شيوا و زيبا و تکان دهنده در محيط مدرسه پخش شود.
* مسئولين مدرسه با تذکرهاي کوتاه از کودکان ونوجوانان دعوت کنند که در نماز جماعت شرکت کنند.
* مکاني زيبا و وسيع به اندزه ظرفيت دانش آموزان مدرسه براي نماز آماده شود.
* مکان مخصوص نماز هميشه تميز و خوشبو باشد.
* اطراف نماز خانه جملات مخصوص نماز و احاديث معصومين نصب شود.
* هم چون يک امر مهم در تنظيم صفوف جماعت و هماهنگي در آن تلاش لازم به عمل آيد تا کودکان و نوجوانان احساس نظم و همدلي، هماهنگي و وحدت بنمايند.
* وضو خانه هاي تميز و با امکانات بهداشتي در تمام مدارس ساخته شود.
* هرچند گاه امام جماعت يا مسئولين ديگر در رابطه با موضوعي خاص يا به مناسبت بزرگداشت روزي خاص مسابقه اي براي دانش آموزان طرح نمايند و به برندگان حتما جايزه داده شود.
*به دانش آموزان شرکت کننده در نماز جاعت هرازگاهي فرصت استفاده از امکانات کتابخانه، امکانات سمعي، بصري ووسايل ورزشي داده شود اين بهره برداريها صرفاً در ازاي ارائه کارت امتياز شرکت درنماز جماعت باشد.
فهرست منابع :
1- قرآن کريم، ترجمه الهي قمشه اي.
2- احمدي، سيداحمد.(1380). اصول و روشهاي تربيت در اسلام، انتشارات دانشگاه.
3- اميري(1380) بررسي ويژگيهاي شخصيتي و خانوادگي دانش آموزان مدارس راهنمايي پسرانه منطقه جي، شهر اصفهان که گرايش به نماز دارند.
4- المنجد (1986)، دارالمشرق بيروت لبنان.
5- باقري، خسرو، (1380) نگاهي دوباره به تربيت اسلامي. انتشارات مدرسه.
6- براهني، محمد تقي وهمکاران (1369)، واژنامه روان شناسي و زمينه هاي وابسته انتشارات فرهنگ معاصر.
7- بندريگي محمد. (1358)
8- بهشتي، سيد جواد، (1375)، چهار صد سخن پيرامون نماز، ستاد اقامه نماز.
9- حسيني و دلاويز (1371). بررسي علل عدم گرايش به نماز در دانش آموزان مقطع راهنمايي و متوسطه استان مازندران.
10- ديلمي(1377).
11- رضائي.ع.(1375). اصل و نسب و دين هاي ايرانيان باستان. چاپ طلوع آزادي.
12- غمخوار يزدي.م.ج. (1375)، جايگاه نماز در اديان الهي. انتشارات سنبله.
13- ملکي تبريزي، ميرزا جواد آقا، ترجمه رضا رجب زاده. (1363)، اسرار الصلوه، انتشارات پيام آزادي.
14- ويل دورانت. ترجمه ايرج آريانپور و ع. احمدي.(1340) تاريخ تمدن. انتشارات اقبال.
پيوست
موضوع حديث منبع
امام حسين (ع) و فرمان اذن به فرزندش بحارالانوار، ج44، ص 314
انتظار نماز جماعت کفاره گناهان جامع احاديث الشيعه، ج6، ص 388
جايگاه نماز در دين اسلام کنزالعمال، ج7، حديث 18792
فريضه بودن نماز جماعت وسائل الشيعه،ج5، ص 371
منبع:راسخون
تاثیر نماز بر بیماری های دهان و دندان
پیامبر اكرم (ص ) :
دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت بدون آنست .
نكته ای كه در مورد نماز قابل توضیح است ، توجه دادن به این حقیقت متعالی است كه روح حقیقی نماز و فلسفه شكوهمند آن چیزی جز عبودیت محض در مقابل آفرینشگر یگانه هستی و ابراز خشوع بنده ناتوان در پیشگاه قادر متعال نیست و هر آنچه كه اندیشمندان و قلم به دستان ، پیرامون فواید گوناگون نماز در عرصه های مختلف بگویند و بنویسند تنها به منزله حاشیه ای بر این متن گهر بار خواهد بود ...
ادامه مطلب
آنتونی بارنت (1) می نویسد: عادت به استحمام كه در عصر جدید در مغرب زمین متداول شده است، شاید در پیشگیری از بیماری ها همان اندازه ای موثر بوده است كه مراقبت از منابع آب اثر داشته است. در سال 1842 وقتی كه از یك كارگز معدن ...
ادامه مطلب
امام صادق (ع) : "ای انسان، تو طبیب خویشتن هستی. هم دردها برای تو بیان شده است و هم به دوای آن دردها راهنمایی شده ای(1)."
ادامه مطلب
سلامت دستگاه ادراری انسان، به خصوص كلیه ها، تأثیر بی نهایت مهمی در ادامه حیات انسان دارند و بیماری كلیوی از دردناك ترین و پر مخاطره ترین، گرفتاری های جسمی است. در این میان عفونت دستگاه ادراری كه یكی از شایع ترین علل مراجعه بیماران به مطب پزشكان می باشد، علاوه بر آن كه خود بخود ...
ادامه مطلب
وضو ، فرمان الهی بر مسح سر و پا قرار گرفته است .(1) هر چند می توان در بعد نمادین و از دیدگاه زیبایی شناسی ، مسح سر و پا در پایان وضو را سمبلی جسم ، از سر تا پا و از فرق تا قدم به حساب آورد و به عنوان عاملی در یاد آوری پیوسته مسلمانان مبنی بر نظافت تمام بدن تلقی كرد، اما در باره بیماری ها نیز می توان به نكاتی ...
ادامه مطلب
گروهی از نویسندگان مسلمان كوشیده اند، در حركات حین نماز اعم از قیام و قعود و ركوع و سجود، جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر كه منجر به استراحت و آمادگی عضلانی می شوند، مقایسه كنند. اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است...
ادامه مطلب
در سال های نخستین كه این حقیر، تحصیل طب را در تهران آغاز كرده بودم، در برخورد با استاد بزرگ پاتولوژی ایران، جناب آقای "دكتر كمال الدین آرمین" (1) همواره این سؤال در ذهنم نقش می بست كه چه نیروی عظیم و خارق العاده ای وجود دارد كه سبب می شود این مرد در اوج كهولت مقتدرانه بر كرسی تحقیق و پژوهش و تدریس همچنان تكیه بزند و در آستانه هشتمین دهه عمر خود اینچنین شاداب و دل...
ادامه مطلب
در اصطلاح لغوی مردم كرمان (به ویژه در گویش سیرجانی)، از بیماری گواتر تیروئید باعنوان "غمباد"(غم + باد) نام برده می شود. چرا كه تجربه به آنها نشان داده است این بیماری كه تظاهر عمده ی آن به صورت بزرگی منتشر غده تیروئید است، بیشتر در اشخاصی بروز می كند كه در معرض غم و غصه و ناراحتی بیشتری در طول ...
ادامه مطلب
"سكته قلبی" شایع ترین علت مرگ و میر در ایالات متحده آمریكا و سایر ممالك صنعتی است. این شیوع بالا در كشور ما نیز صدق می كند. به علاوه سکته مغزی كه به عللی تقریبا مشابه سكته قلبی ایجاد می شود، نیز عامل مهمی در مرگ و بروز ضایعات متعدد روانی و جسمی، در ممالك مختلف به حساب می آید.هر چند كه عوامل متعدد و گوناگونی، به عنوان علل ایجاد كننده" سكته " شناسایی شده اند، اما در این میان تاثیر روان بر ایجاد هر كدام از آن علل، منجر به این شده است كه امروزه سكته ها را به عنوان قسمتی از ...
ادامه مطلب
(قسمت دوم)
در قسمت اول "تاثير نماز بر تلقين هاي سازنده رواني" به آنجا رسيديم که انسان در شرايط عادي، در چه حالاتي مي تواند بيشتر در معرض تلقينات رواني باشد و در چه شرايطي از درجه تلقين پذيري بالاتري برخوردار است.
با توجه نمودن به شرايط ويژه نمازگزار،مانند نظر تكرار نماز در زمان هاي خاص، شرايط ويژه جسماني مثل طهارت جسم، پاك بودن لباس، غصبي نبودن محل ، خواندن الفاظ و اذكار در هر كدام از بخش هاي نماز، انجام حركات خاص(مثل سجده)، قرارگرفتن هميشگي نمازگزار در مقابل قبله و در جريان ميدان هاي الكترومغناطيسي زمين و ...
ادامه مطلب
(قسمت اول)
پیامبر اكرم (ص) فرموده اند:
الصلوه قربان كل تقی
نماز وسیله نزدیكی با تقوایان به خداست.
تلقین و تعریف آن
"تلقین" از گذشته های دور تا عصر حاضر، از پُر رمز و رازترین و شگفت انگیزترین، پدیده های انسانی به شمار می آمده است و از جمله مواردی است كه منطق و دانش بشری حتی در عصر"انفجار علوم" هنوز به توجیه كامل علمی آن نرسیده است...
ادامه مطلب
روانشناسی دینی از عوامل موثر بر سلامت روان فردی و اجتماعی است.
روانشناسی دینی چیست و چه تفاوتهایی با روانشناسی دین دارد؟
بهتر است سه واژه را که کنار هم معنای دقیقیتری پیدا میکنند، با هم تعریف کنیم. روانشناسی دینی یعنی روانشناسیای که مبتنی بر مفاهیم و آموزههای دینی تدوین و ارایه شده و مفاهیم الهی، روحانی و حیاتی را مبنای نظریهها و توصیههای خود قرار دهد، در حالی که روانشناسی دین به معنی مطالعه رفتارهای دینی انسانهای متدین، محافل و سنتهای دینی و باورهای دینی و الهی به وسیله علم روانشناسی است. اولی وقتی از عشق مرد به زن صحبت میکند، آن را الهام گرفته از عشق الهی ...
ادامه مطلب
در قسمت اول اين مقاله درباره ي دستگاه عصبي انسان و نقش "ناقل هاي عصبي" در سلامت روحي و جسمي انسان مطالبي را گفتيم. همچنين بيان کرديم دانشمندان با بررسي و مطالعه ي ناقل هاي عصبي توانسته اند براي بسياري از مشكلات روحي(مثل افسردگي)، داروهاي شيميايي پيشنهاد نمايند و اين مطالعات همچنان ادامه دارد.
دين اسلام نيز نه تنها اين اکتشاف بزرگ را تاييد مي کند، بلکه قرن ها قبل و در زمان تكميل خود، يعني ظهور اسلام از آن مسئله علمي اطلاع داده است.
به عنوان مثال، در اين مورد قضيه ناقل هاي عصبي را بررسي مي كنيم: ...
ادامه مطلب
دستگاه عصبی انسان از میلیاردها سلول عصبی( نورون) تشكیل شده است. توجه كنید كه خالق یکتا، همه این سلول ها را با نظمی خارق العاده و اعجاب انگیز، در كنار هم قرار داده است.
در این میان ناقل های عصبی(نوروترانسمیترها)، مواد شیمیایی ...
ادامه مطلب
«العلم علمان، علم الابدان و علم الدیان. » پیامبر اكرم (ص)
مجموعه ای كه تحت عنوان “چهل نكته پزشكی پیرامون نماز“ پیش روی شماست، كوششی ناچیز و حركتی كوچك در جهت هدفی بزرگ است كه آن هدف بزرگ، همانا اثبات همسویی "علم و دین" است.
در جهان امروز گروهی از مردمان(از جمله مردم ممالك غرب) با پیشرفت روز افزون و حیرت برانگیز علوم مختلف و با مشاهده توانایی های بی حد و...
ادامه مطلب
پیامبر اكرم (ص) می فرماید:
" مؤمن ، شوخ و لبخند بر دهان است و منافق بد خلق و گره بر ابرو."
امروزه ضرب المثل ایرانی "خنده بر هر درد بی درمان دواست " مصداق كاملاً علمی پیدا كرده است.
دانش پزشكی در قرن حاضر به وضوح می داند، اشخاصی كه اصطلاحاً یك لب و هزار خنده گفته می شوند، نسبت به آنان كه به اصطلاح با خودشان نیز قهرند و نسبت به زندگی بد بین و عبوس هستند، بسیار كمتر دچار بیماری...
ادامه مطلب
افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است كه مشخصهاش اندوه، بىاحساسى (APATHY) ، بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى كه امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه كنندگان به كلینیكهاى روانپزشكى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده كه از مهمترین آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مىدهد 75 درصد از بیماران افسرده مشكلى در خواب ...
ادامه مطلب
افزایش فشار خون یكی از شایع ترین دلایل مراجعه به پزشك در سرتاسر دنیاست. به علت عوارض خطرناك و متعددی كه این بیماری برای بسیاری از اعضای بدن از جمله قلب، مغز، كلیه و چشم و .. دارد، سعی و اهتمام فراوانی در دانش پزشكی برای پیشگیری و كنترل این بیماری وجود دارد.
در تمامی منابع معتبر علمی، برای پیشگیری از ابتلا به افزایش فشار خون ...
ادامه مطلب
آسم یكی از شایع ترین بیماری های انسان است ، به طوری كه شیوع آن در طب اطفال ، 5 تا 10 درصد كل كودكان تخمین زده می شود؛ و این بیماری در بسیاری از آنها تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می كند. بدین ترتیب كمتر كسی است كه در دوران زندگی خود با بیماران مبتلا به آسم ، برخورد نكند و شاهد مشكلات مختلف آنان از جمله تنگی نفس ، سرفه مداوم ، خس خس سینه و ... كه گاهی به صورت حمله های شدید بیماری تظاهر می كنند نباشد...
ادامه مطلب
منبع:سايت دين وانديشه قم
پدید آورنده : آیة الله جوادی آملی ، صفحه 10
اشاره:عبادت که هدف آفرینش انسان است، اسراری دارد; اسرار عبادت غیر از آداب و احکام آن است . احکام عبادت، همین واجبات است که در کتاب های فقهی بیان شده است، مانند واجبات و ارکان نماز . آداب نماز مانند آهسته دعا کردن، پاره ای از این آداب در کتاب های فقهی آمده است و برخی در کتاب های اخلاقی، اما اسرار عبادات ارواح و باطن های عبادت است که با باطن انسان در ارتباط است و انسان با باطن عبادت محشور می شود، این گونه بحث ها در کتاب های عرفانی بیان شده است . در این مقال به اسرار نماز - که از مهم ترین عبادت هاست - پرداخته می شود . عبادات ظاهری دارند و باطنی و سری، به ما گفته اند که آن اسرار را فراگیریم و بدان ها عمل کنیم . نماز خواندن و روزه گرفتن و وضو گرفتن و دیگر تکالیف جزء احکام الهی است . هر یک از احکام برای آن است که انسان به اسرار آنها پی ببرد و آزاد شود . مرحوم شهید - رضوان الله تعالی علیه - نقل فرموده است (1) که همواره رسول خدا (ص) بعد از نماز صبح، بین الطلوعین، در مسجد می نشستند و به سؤال های مردم پاسخ می دادند . روزی دو نفر نوبت گرفتند تا سؤالاتی طرح کنند . حضرت به اولی فرمود: گرچه شما قبل از آن برادر آمده اید لکن نوبتتان را به ایشان بدهید، چون شما اهل کرم و ایثارید و او کار لازمی دارد و عجله دارد . این ادب رعایت نوبت را حضرت در آن جا آموختند . بعد فرمودند: من بگویم شما برای چه آمده اید یا شما می گویید؟ عرض کردند یا رسول الله! شما بفرمایید . فرمودند: یکی برای یاد گرفتن مسائل حج آمده است و دیگری برای مسائل وضو گرفتن، آن گاه سؤال ها را جواب فرمود: اما معنای وضو گرفتن - شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد: شستن صورت در وضو یعنی خدایا هر گناهی که با این صورت انجام دادم آن را شست و شو می کنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم . شستن دست ها در وضو یعنی خدایا از گناه دست شستم، و گناهانی را که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم . مسح سر در وضو یعنی خدایا از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم . مسح پا یعنی خدایا من از جای بد رفتن پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام تطهیر می کنم . اگر کسی بخواهد نام مبارک حق تعالی را بر زبان آورد، باید دهان را تطهیر کند . مگر می شود انسان با دهان ناشسته نام خدا را ببرد، باید دهان را با آب مضمضه کند و بشوید . این گوشه ای از اسرار وضو گرفتن است . اگر ما می بینیم از نماز و عبادت لذت نمی بریم برای آن است که به این اسرار آشنا نیستیم . آنها که از عبادت لذت می برند چیزی را به این عبادت تبدیل و تعویض نمی کنند . مرحوم ابن بابویه نیز از امام هشتم نقل فرموده است که امام رضا - سلام الله علیه - به یکی از شاگردانشان به نام محمد بن سنان مرقوم فرمود: «ان علة الوضوء التی من اجلها صار علی العبد غسل الوجه و الذراعین و مسح الراس والقدمین . فلقیامه بین یدی الله تعالی و استقباله ایاه بجوارحه الظاهرة و ملاقاته بها الکرام الکاتبین . فیغسل الوجه للسجود و الخضوع و یغسل الیدین لیقلبهما و یرغب بهما و یرهب و یتبتل و یمسح الراس والقدمین لانهما ظاهران مکشوفان یستقبل بهما کل حالاته و لیس فیهما من الخضوع والتبتل ما فی الوجه والذراعین » . (2) فرمود: سر وضو گرفتن و غسل و مسح این است که انسان با اعضای پاک متوجه خداوند سبحان گردد . آیا می شود انسان با چشم گناه بکند و با همان چشم و صورت متوجه خداوند بشود؟ و اصولا اسرار الهی حقایقی است که «لایمسه الا المطهرون » . (3) اگر حقیقت قرآن را جز افراد باطهارت نمی یابند، حقیقت این عبادات را هم جز افراد پاک نمی یابند . آن گاه عبادت در کام انسان لذت پیدا می کند و هیچ چیزی انسان را به خود مشغول نخواهد کرد . در این حدیث شریف سخن از ملاقات خدا و استقبال فرشتگان است . انسان ملائکه را می بیند، سخنان آنان را می شنود . این که می بینیم ما نماز می خوانیم و چیزی از نورانیت احساس نمی کنیم برای آن است که نماز را با آداب و اسرار آن نخواندیم . خاصیت نماز، در معرفت باطن آن است . اگر انسان با این اسرار آشنا شد و آن گاه در راه خدا شربت شهادت نوشید، خون او با دیگر خون ها یکسان نیست . هر شهیدی آن قدرت را ندارد که نظام اسلامی را تحکیم کند . گاهی هزاران نفر باید شهید شوند تا سدی در برابر سیل بیگانگان باشند، گاهی یک نفر سیل را برمی گرداند . گرچه برای شهید مقامی است بس عظیم، اما همه شهدا در یک درجه نیستند . آن کسی که عارف تر و عالم تر و آگاه تر و با فرشتگان خدا در زمان حیاتش ملاقات ها داشته است، خون او هم مؤثرتر است . در وضو، شستن صورت با صابون لازم نیست، شستن صورت با نیت لازم است . اگر کسی صورت را با این قصد بشوید که خدایا برای وضو گرفتن و امتثال امر تو و نماز خواندن صورتم را از هر گناه شستم و تطهیر کردم که با چهره ای پاک به سوی تو و در خاک تو بیفتم، او به اسرار عبادت پی برده است و با فرشتگان ملاقات کرده و ملاقات می کند . دست ها را می شوید تا با دست پاک خدا را بخواند و به دعا برخیزد; و سر و پا را مسح می کند چون در نماز سر او پیداست و پاهای او به طرف قبله است، باید با فکر و پای پاک به طرف خداوند سبحان بایستد و لذت ببرد . این گوشه ای است از آن چه در مورد وضو بیان فرموده اند . گوشه ای از اسرار نمازاما نماز، درباره نماز نیز از رسول خدا نقل شده است که فرمودند: «ما من صلوة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس: ایها الناس قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم » . (4) هیچ نمازی نیست مگر آن که در وقت نماز فرشته ای به مردم می گوید ای مردم برخیزید آن آتش هایی که با دست خود بر پشت خود روشن کرده اید با نماز خاموش کنید . چنان نیست که ما نگاه ناروایی که کردیم، سخن بدی که گفتیم، بی راهه ای که رفتیم، از ما جدا و دور باشد، همه اینها آتش هایی است که با دست خود روشن کرده ایم و بر دوش حمل می کنیم و نمی دانیم که خروارها آتش بر دوش ماست . انسان خود آتش و هیزم افروخته می شود: «و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا» . (5) آنها که اهل قسط و ظلم هستند، خود هیزم جهنم اند . انسان به صورت آتش و هیزم افروخته ای مجسم می شود . اگر خداوند اهل قسط و عدل را دوست دارد، اهل قسط و ظلم را هم دشمن دارد، و آنها هیزم افروخته جهنم اند . بسیاری از کارهای ماست که به صورت آتش بر دوش، انباشته است و ما احساس نمی کنیم . معلوم می شود اگر کسی نماز خواند نه تنها گرفتار گناهانی بعد از نماز نمی شود بلکه آتش هایی را نیز که قبلا روشن کرده است خاموش می کند و می شود «نور» . از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است که اگر خداوند سبحان بخواهد برکتی به انسان مرحمت کند آن را در بهترین حال عطا می فرماید، و بهترین حالت در محراب بودن و در جنگ با دشمن درونی است . خدای سبحان اگر به زکریا، یحیی را مرحمت کرده است در حال عبادت این بشارت به او داده شده است . «امام صادق - علیه السلام - فرمود: ان طاعة الله - عزوجل خدمته فی الارض و لیس شی ء من خدمته یعدل الصلوة فمن ثم نادت الملائکة زکریا - علیه السلام - و هو قائم یصلی فی المحراب » ; (6) اعت خداوند آن است که انسان در زمین، خداوند را خدمت کند و چیزی از خدمت او به اندازه نماز نمی ارزد و به همین هت بشارت در حال عبادت به زکریا داده شده است . نماز یک نهر روان و یک چشمه کوثر است، همه آتش های گذشته را خاموش می کند، و هم نمی گذارد انسان بعدا گرفتار آتش شود . هم جلو بدی ها را می گیرد و هم آن بدی های گذشته را از بین می برد . این خاصیت نماز است که در قرآن کریم بدان اشاره شده است: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر والله یعلم ما تصنعون » . (7) بیانی از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است که فرمود: «اول ما یحاسب به العبد عن الصلوة فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردت علیه رد علیه سائر عمله » . (8) اول چیزی که از انسان سؤال می کنند نماز است، اگر نماز قبول شد سایر اعمال هم قبول است . نماز و نمازگزار را قرآن کریم به خوبی معرفی فرموده است . نمازگزار کسی است که مسائل مالی به عهده او نیست، طمع و آز در درون او نیست . وقتی که طبیعت دنیاپرست انسان را خدای خالق انسان تبیین می کند: «ان الانسان خلق هلوعا; اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا» . این مفاسد طبیعت انسان را تشریح می کند آن گاه می فرماید: «الا المصلین » . (9) نمازگزاران از این رذایل محفوظ اند . معلوم می شود نماز مساله ای است که انسان را از رذایل محفوظ و تطهیر می کند . بنابراین تطهیر انسان از همین نماز خواهد بود، زیرا نماز بسیاری از فضایل را برای انسان تحصیل، و بسیاری از رذایل را برطرف می کند . باز امام ششم فرمود: «ان العبد اذا صلی الصلوة فی وقتها و حافظ علیها ارتفعت بیضاء نقیه . تقول حفظتنی حفظک الله و اذا لم یصلها لوقتها و لم یحافظ علیها ارتفعت سوداء مظلمه تقول ضیعتنی ضیعک الله » ; (10) انسان وقتی نماز را در اول وقت خواند، این نماز به صورت یک امر تابان جلوه می کند و می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند . (معلوم می شود نماز یک حقیقتی دارد، زنده است، روحی دارد، برای همیشه هست، دعا می کند و دعای نماز هم همیشه مستجاب است . آن روح نماز است) و اگر کسی نماز را نخواند و یا در وقت نخواند، به صورت یک چهره تاریک در می آید و می گوید: تو مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند . بهترین فرصت در حالات نماز همان حال سجده است که امام صادق - سلام الله علیه - فرمودند انسان هر چه به خاک نزدیک می شود به خدا نزدیک تر می شود: «اقرب ما یکون العبد الی الله - عزوجل - و هو ساجد» (11) . که امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - در نهج البلاغه از رسول الله نقل فرموده است که حضرت فرمود: من در تعجبم از کسی که چشمه ای بر در منزل اوست و شبانه روز پنج بار در آن چشمه شست و شو می کند مع ذلک آلوده است . (12) فرمود: نماز مثل چشمه زلالی است که انسان نمازگزار در این وقت های پنج گانه در آن شست وشو می کند . نماز کوثری است که انسان را تطهیر می کند . قهرا اگر ما از نماز این طهارت را در خود احساس نکردیم باید بپذیریم که آن نماز واقعی را نخوانده ایم . ممکن است نمازمان صحیح باشد، لکن مقبول نیست، زیرا آن نمازی مقبول است که روح انسان را تطهیر کند و با انسان سخن گوید و او را مژده دهد . از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است: «لا تجتمع الرهبة والرغبة فی قلب الا وجبت له الجنة; (13) اگر انسان از خدا ترسید و به خدا علاقه مند بود، بهشت برای او لازم است » . گاهی انسان خدا را وسیله قرار می دهد که به بهشت برسد، این ناشی از همت های پست است که خدا از آن کراهت دارد . اما زمانی از خدا چیزی نمی طلبد، جز خود خدا را و حب و لقای او را، در این جا خداوند سبحان او را به این نعمت عظیم متنعم می کند . فرمود هیچ عبدی نیست که در قلب او رغبت به خدا و ترس از خدا قرار بگیرد، مگر آن که بهشت برای او واجب شود . وقتی که نماز می خوانید با قلب متوجه خداوند سبحان باشید . قلب را انسان وقتی در نماز می تواند مهار کند که چشم و گوش را بیرون نماز مهار کرده باشد . اگر در بیرون نماز و در حالت عادی چشم انسان و گوش وی، یله و رها بود، آن خاطرات ذخیره شده در هنگام نماز مزاحم انسان می شود . ولی اگر در بیرون نماز، چشم و گوشش را حفظ کرد، در نماز دشمن درونی هجوم نمی آورد . مهم آن است که انسان در بیرون نماز، خود را حفظ کند . به ما فرمودند: «طهروا افواهکم فانها طرق القرآن » . (14) دهان را پاک کنید زیرا دهان انسان، راه قرآن است . نه فقط دندان را با مسواک پاک کنید، بلکه دندان و زبان و فضای دهان را هم پاک نگه دارید و هم از گفتن حرف مشکوک بپرهیزید . این دهان را پاک کنید برای این که قرآن باید از این دهان عبور کند . اگر قرآن، که کوثر چشمه زلال است، از یک دهان لایه روبی نشده عبور کند بی اثر است، رنگ می گیرد، بو می پذیرد . چرا باید دهان ها را پاک کنید؟ چون می خواهید قرآن بخوانید و سخن شما در دیگران اثر کند و خودتان هم که می شنوید متاثر شوید . سپس فرمود: شما اگر با قلبتان متوجه خدای سبحان باشید، او چندین پاداش به شما مرحمت می کند، گذشته از اقبال الهی و گذشته از بهشت، خداوند متعال دل های دیگران را متوجه شما می کند و شما محبوب دل های مردم می شوید . چه ذخیره ای بالاتر از این که دل های مؤمنین به طرف انسان متوجه باشد . در مشکلات، مؤمینن یار انسان اند . دعای مؤمن نسبت به انسان مؤثر است . فرمود: خدا قلب های دیگران را متوجه شما می کند . مگر نه آن است که انسان می خواهد محبوب مؤمنین باشد و مؤمنین او را بخواهند و به او علاقه مند باشند، مشکل او را حل کنند، برای او دعا کنند، طلب آمرزش کنند . چه وقت انسان محبوب دل های اهل ایمان می شود؟ چه وقت مؤمنین انسان را می خواهند و می طلبند؟ وقتی که انسان قلبش را متوجه خدا کند، مخصوصا در حالت نماز . اگر می بینیم که دل ها متوجه یک مقام اند، این را مقلب القلوب متوجه کرده است . و این راه هم برای دیگران باز است، برای همه ما باز است ولو به مقدار مسیرمان . لذا فرمودند: هیچ بنده مؤمنی نیست که در نماز قلبش را متوجه خداوند سبحان کند، مگر آن که خدا قلوب مؤمنین را متوجه او می کند، گذشته از آن که او را به بهشت متنعم و برخوردار خواهد کرد . این خیر دنیا و آخرت است . وقت نمازهر یک از نمازها مزیتی دارند . در بین نمازها، نماز ظهر خصوصیتی دیگر دارد . «حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی » (15) روایات، صلوة وسطی را به نماز ظهر تفسیر کرده اند (16) و فرمودند: وقتی آفتاب از دایره نصف النهار زایل شد و ظهر فرا رسید نگذارید نماز ظهر شما به تاخیر افتد . هنگام زوال ظهر درهای رحمت باز است و از خدای سبحان رحمتی را مسالت کنید . در این وقت هرگز به فکر خود نباشید که خدایا ما را بیامرز یا پدر و مادر ما را بیامرز یا دوستان ما را بیامرز . بیانی از امام هشتم امام رضا - سلام الله علیه - رسیده است که «لک الحمد ان اطعتک و لا حجة لی ان اعطیتک لی و لا لغیری فی احسانک و لا عذر لی ان اسات ما اصابنی من حسنة فمنک یا کریم . اغفر لمن فی مشارق الارض و مغاربها من المؤمنین والمؤمنات » (17) همت ها را همیشه بلند بگیرید، نظرتان همیشه بلند باشد که خدایا همه مؤمنین عالم را رحمت کن . هنگام زوال ظهر درهای آسمان رحمت باز است، لذا یکی از اسرار جنگ در اسلام این است که جنگ مستحب است از ظهر به بعد شروع شود و قبل از ظهر مکروه است . (18) مگر این که دشمن حمله کند، در این صورت در تمام اوقات انسان می تواند حمله او را پاسخ دهد . جنگ کردن قبل از ظهر مکروه است اما از ظهر به بعد مستحب است، چرا؟ راز این نکته در کتاب های فقهی ما - که از این روایات استفاده کرده اند - این چنین بیان شده است که: درهای رحمت هنگام ظهر باز است، بلکه خدای سبحان قلب کفار و منافقین را هدایت کند که به اسلام گرایش پیدا کنند و خونی ریخته نشود . این راز جهاد در میدان جنگ است که آن هم حکمی خاص دارد . بعد از این نکته مرحوم صاحب جواهر - رضوان الله علیه - می گوید: سید الشهداء حسین بن علی بن ابی طالب - علیه السلام - شخصا از ظهر به بعد روز عاشورا وارد میدان شده است، اصحابش قبل از ظهر دفاع کرده اند، اما آن چه مربوط به خود حضرت است از ظهر به بعد است، لذا نماز ظهر را در آن حالت خوانده اند، سپس وارد میدان شدند . ظهر که می شود درهای رحمت باز است، وقتی که درهای رحمت باز شد انسان از خدای سبحان رحمت کامله مسالت می کند . از رسول خدا - علیه آلاف التحیة والثناء - نقل شده است: «اذا زالت الشمس فتحت ابواب السماء و ابواب الجنان واستجیب الدعاء فطوبی لمن رفع له عنه ذلک عمل صالح » (19) هنگام زوال، درهای رحمت و درهای بهشت باز است و دعاها هم مستجاب است، خوشا به حال کسی که هنگام زوال، عمل صالحی از او به آسمان معنا رفعت یابد که اگر عمل رفت عامل هم می رود . چنین نیست که عمل از عامل جدا باشد و عمل را در یک نامه بنویسند و او تنها بالا برود . آن جان عمل که نیت است ممکن نیست از انسان جدا باشد . عمل مانند بخار یا دود نیست . عمل واقعیتی است که از جان آدم جدا نیست و ممکن نیست عمل را بالا برند و جان آدم و آن حقیقتی که منشا این عمل است در زمین باشد . اگر عمل بالا می رود عامل هم بالا می رود، انسان آسمانی و فرشته می شود . وصف انسان، سماوی می شود . این معنای عقلی را امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - در بیان لطیفی تبیین فرمودند: «فاعل الخیر خیر منه و فاعل الشر شر منه » (20) بهتر از هر عمل خیری آن انسانی است که آن عمل خیر را انجام می دهد، اگر نماز فضیلت دارد و بالا می رود، بهتر از نماز، نمازگزار است، چون این نماز اثر و فعل اوست . چگونه می شود نماز بالا برود و نمازگزار بالا نرود، چگونه می شود روزه بالا برود و روزه دار بالا نرود . هم چنین بدتر از هر عمل بد همان عامل آن عمل است، زیرا عمل بد و شر، اثر آن شخص است، چگونه می شود اثر از مؤثر قوی تر باشد . در بعد فضیلت اگر اعمال خیر بالا می رود آن روح انسان که عامل این اعمال خیر است آن هم یقینا بالا می رود . فرمودند: اگر می خواهید بالا بیایید راهش این است . به ما گفته اند بالا بیایید . انبیا به امت هایشان می فرمایند: بالا بیایید . رسول خدا - علیه آلاف التحیة والسلام - به امت اسلامی می فرماید: «تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم » . (21) وقتی قرآن کریم سخن از نماز به میان می آورد، می فرماید نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید: «اقم الصلوة لذکری » (22) اگر من در یاد شما به وسیله نماز ظهور کنم، و اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد آن قلب مطمئن است . و از طرفی یاد خدا دل ها را مطمئن می کند: «الا بذکر الله تطمئن القلوب » . (23) پس دل انسان نمازگزار مطمئن است، چیزی او را نمی هراساند، هرگز از غیر خدا نمی ترسد، هیچ دشمنی چه از درون و چه از بیرون نمی تواند او را بهراساند، زیرا اهل نماز اهل یاد حق هستند و یاد حق عامل طمانینه است . اگر کسی مطمئن شد دیگر هراسناک نیست، از هیچ عاملی نمی ترسد . نمازگزاراندر سوره معارج درباره اسرار نماز می فرماید: طبع انسان در برابر شداید جزع می کند، و اگر خیری به او رسید سعی می کند انحصار طلب باشد و به دیگران ندهد . این طبع انسان است و نه فطرت انسان . فطرت انسان بر توحید است . طبیعت انسان بر رجس و رجز و آلودگی است . آن چه را فطرت است انبیا احیا می کنند . آن چه طبیعت است آلودگی است: «ان الانسان خلق هلوعا، اذا مسه الشر جزوعا، و اذا مسه الخیر منوعا، الا المصلین » . (24) اگر رنج و شری به او برسد جزع و بی تابی می کند، صبر را از دست می دهد; و اگر خیری به او برسد سعی می کند که به دیگران نرساند و مناع خیر باشد . اما نمازگزاران طبیعت را کوبیدند و فطرت را احیا کردند . خاصیت نماز احیای فطرت است . نمازگزار کسی است که سرکشی طبیعت را رام کند، نمازگزار در شداید جزع نمی کند، و اگر خیری به او رسید منع نمی کند و به دیگران می رساند . نمازگزار را در این سوره معرفی کرد، و در حقیقت اسرار نماز را بیان کرد و خاصیت نماز را تشریح فرمود . مصلین کیان اند: «الذین هم علی صلوتهم دائمون » . (25) آنان همواره نمازشان را می خوانند و هرگز نماز را ترک نمی کنند و به برکت نماز این چنین خواهند بود . «والذین فی اموالهم حق معلوم، للسائل والمحروم » . (26) نمازگزار کسی است که همه آن چه در اختیار اوست به خود اختصاص نمی دهد . سخن از مال حلال است نه مال حرام; اگر کسی از مال حرام بخشش کرد که طرفی نمی بندد; آن کس که از راه حلال به دست آورد مالک مال می شود، فرمود: نمازگزار کسی است که مال او حساب شده است، دیگران در مال او سهمی دارند . دیگران دو قسم اند: عده ای سائل اند که روی سؤال دارند; و عده ای روی سؤال هم ندارند، یا دسترسی ندارند . نمازگزار کسی است که اموال او مورد تعلق حق دیگران قرار می گیرد . «والذین یصدقون بیوم الدین » . (27) نمازگزاران کسانی هستند که به قیامت باور دارند; چون یاد معاد است که انسان را طاهر می کند، و همه مشکلات بر اثر فراموشی قیامت است . وقتی قرآن علت تبهکاری تبهکاران را می شمارد، می فرماید: «لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب » . (28) چون روز حساب را فراموش کردند تن به گناه دادند . نمازگزار قیامت را فراموش نمی کند، آن را باور دارد . «والذین هم من عذاب ربهم مشفقون » . (29) اینها از عذاب خدای سبحان هراسناک اند . نماز آن است که انسان را از قیامت هراسناک کند . نماز آن است که انسان را به یاد معاد متذکر کند . «ان عذاب ربهم غیر مامون » . (30) چه کسی در امان است که گرفتار عذاب خدا نشود، مگر انسان برگه ایمنی دریافت کرده است . آن گاه قرآن در تتمه بیان خواص نماز می فرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون » . (31) آنان که امانت های خود را، چه مالی و چه غیر مالی، رعایت می کنند و تعهداتی را که دارند، چه بین خود و خدا و چه بین خود و دیگران، عمل می کنند . خدا آن قدر به ما نزدیک است که به ما می فرماید با من عهد ببندید، مرا طرف معامله خود قرار بدهید . برخی از بزرگان رساله هایی نوشته اند به نام «رساله عهد» . یکی از اینها نوشته ابن سیناست که تعهدات خود را در آن رساله بیان می کند . اینان عهد می کنند که زبان جز به ذکر حق باز نکنند، در مجالس گناه شرکت نکنند، در محافلی که سودی ندارد حضور پیدا نکنند و . . . در این عهدنامه ها مواد عهدی بین خود و خدای را توضیح می دهند . مؤمن با خدای خود عهدی دارد و خدا آن قدر نزدیک است که مؤمن می تواند با او عهد ببندد . «والذین هم بشهاداتهم قائمون » . (32) کسانی که در شهادت های خود ایستادگی می کنند، اگر به وحدانیت حق شهادت می دهند، می ایستند، اگر به رسالت حق شهادت می دهند می ایستند، اگر در دیگر مسائل حقوقی به حق شهادت می دهند ایستادگی می کنند . اهل ایستادگی اند، اهل قیام اند . «والذین هم علی صلاتهم یحافظون » . (33) مصلین کسانی هستند که مواظب نماز خویشتن اند، همه اوقات نماز را حفظ می کنند . «اولئک فی جنات مکرمون » . (34) اینان در بهشت از کرامت الهی برخوردارند . «کرامت » یک تعبیر لطیف عربی است که ظاهرا معادلی در فارسی ندارد . در فارسی کلمه ای نیست که بتواند ترجمه «کرامت » باشد . بزرگداشت و تکریم و مانند اینها غیر از مساله «کرامت » است . کرامت آن بزرگواری و بزرگ منشی است که انسان کریم برخوردار است . خداوند کرامت را صفت فرشتگان می داند . وقتی ملائکه را معرفی می کند می گوید: ملائکه کریم، مکرم و بزرگوارند . سائلی از عبدالله بن جعفر در مسافرتی ناشناس چیزی خواست، او پول سنگین و فراوانی به سائل داد، گفتند ای عبدالله بن جعفر، تو در این منطقه ناشناسی و این سائل هم به کمتر از این مقدار قناعت می کرد، چرا چنین پول سنگینی به وی دادی . فرمود: اگر مردم این منطقه مرا نمی شناسند، من خود را می شناسم; و اگر او به کمتر از این قناعت می کرد، طبع بلند من قناعت نمی کرد، من راضی نمی شدم که داشته باشم و مال کم بدهم . این روح، روح کرامت است . (35) خدا وقتی فرشته ها را می ستاید، می فرماید: فرشته ها مکرم اند: «بل عباد مکرمون » . (36) و می گوید: نمازگزاران مکرم اند، اینها در بهشت تکریم می شوند، تنها سخن از خوردن و نوشیدن و پوشیدن حریر و استبرق نیست، سخن از کرامت است . وقتی نمازگزاران را می ستاید، می گوید نمازگزاران در بهشت مکرم اند . لذایذ حسی درجات نازله بهشت است . ولی لذت با فرشته بودن کرامت است . نمازگزار در دنیا با فرشته هاست . در آخرت هم چون فرشته ها مکرم است . از امام پنجم - سلام الله علیه - رسیده است: «للمصلی ثلاث خصال: اذا هو قام فی صلوته حفت به الملائکة من قدمیه الی اعنان السماء و یتناتر البر علیه من اعنان السماء الی مفرق راسه و ملک موکل به ینادی لو یعلم المصلی من یناجی ما انفتل » . (37) نمازگزار سه خصلت دارد:خصلت اول: وقتی نمازگزار به نماز ایستاد فرشتگان از آن جا تا دورنمای آسمان او را در بر می گیرند و او در میان صفوف فرشتگان می باشد . این چه نمازی است که همه فرشتگان مامور حفظ انسان اند؟ از چه چیز؟ از وسوسه ها، تا شیطان و وهم از هیچ راهی حواس نمازگزار را به خود متوجه نکنند، چون شیطان در کمین است . یک وقت می گوییم فلان نماز صحیح است، همان نمازی که وقتی تمام شد صورتش سیاه است و به نمازگزار می گوید: تو مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند . و یک وقت هم صورتش سفید است و روشن و می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند . اگر نمازگزار به حضور خدای سبحان برای نماز ایستاد همه اطراف او را فرشتگان فرا می گیرند که مبادا شیطان گزندی به او برساند، چون شیطان در کمین نماز، و روزه است، و نشانی او کمین کارهای خیر است، در کنار کار خیر می نشیند و وسوسه می کند . خودش گفت: «لاقعدن لهم صراطک المستقیم » . (38) من در کمین راه راست می نشینم، کمین می گیرم و نمی گذارم اینها بگذرند . هر جا که مرکز فساد و گناه است در تیول شیطان است . شیطان در نماز وسوسه می کند، یک وقت انسان متوجه می شود که نمازش تمام شده است و می گوید السلام علیکم و رحمة الله و برکاته . یکی از عرفای بزرگ سخنی دارد که در کتاب اسرارالصلوة امام خمینی هم آمده است . آن عارف بزرگوار اسلامی می گوید: کسی که در نماز حواسش پیش غیر خدا و پیش زندگی است او چگونه به خود اجازه می دهد که در پایان نماز بگوید السلام علیکم و رحمة الله، من شرمنده ام . سرش آن است که نمازگزار با خدا مشغول مناجات است: المصلی یناجی ربه . پس با مردم نیست ، در جمع دیگران نیست، وقتی نمازش تمام شد و مناجاتش با خدای سبحان به پایان رسید، از حضور خدا برمی گردد و در بین مردم قرار می گیرد، و چون اولین بار است که وارد جمع دیگران می شود، می گوید السلام علیکم . افرادی که در مجمع و مجلسی در کنار یکدیگر نشسته اند هیچ کدام به یکدیگر سلام نمی کنند، زیرا در حضور یکدیگرند; کسی که در آن جمع نیست و از جای دیگر وارد می شود سلام می کند . سلام آخر نماز نه دعاست و نه ذکر است بلکه تحیت است . لذا اگر کسی در وسط نماز عمدا بگوید السلام علیکم نمازش باطل است; و اگر اشتباها گفت، دو سجده سهو دارد . سلام آخر نماز کلام آدمی است که به عنوان تحیت و درود است; چون نمازگزار با خدایش مناجات می کند و در بین مردم نیست، وقتی که نمازش تمام شد و از مناجات خدا برگشت و زمینی شد و به جمع مردم پیوست به مردم سلام می کند . لذا گفتند در نماز جماعت هنگام گفتن «السلام علیکم » امام به کدام قسمت نگاه کند و مامومین به کدام قسمت نگاه کنند . آن بزرگ عارف می گوید: من در تعجبم کسی که حواسش پیش زندگی است، او اصلا با خدا مناجات نکرده و از مردم جدا نشده است، چگونه به خود اجازه می دهد که بگوید السلام علیکم . امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی فانی بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض » . (39) هرچه می خواهید از من بپرسید، من راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می دانم، اسرار غیبی را بهتر از احکام عالم شهادت می دانم . کسی برخاست و عرض کرد: یا علی، از آن جا که شما ایستاده اید تا عرش خداوند چقدر راه است . حضرت فرمودند: سؤالت چنان باشد که مطلبی یاد بگیری، غرضت تعنت نباشد; و اما این که سؤال کردی از این جا که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است: «من موضع قدمی الی العرش ان یقول قائل مخلصا لااله الا الله » . اگر گوینده ای با اخلاص این کلمه طیبه را بگوید تا به عرش خدا راه دارد . ضمیر طاهر مؤمن عرش و فرش را طی می کند چون: قلب المؤمن عرش الرحمن است . (40) از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است که: «من قال لا اله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه ان تحجزه لا اله الا الله عما حرم الله عزوجل » . (41) اخلاص این کلمه آن است که این کلمه انسان را حاجز و حایل باشد و نگذارد انسان گناه کند، این کلمه بین انسان و گناه دیوار محکم باشد . معنای اخلاص این است . بنابراین همه فرشتگان با نمازگزاران هستند تا نمازگزار نمازش را به پایان برساند . خصلت دوم: خیرات از چهره های آسمان مرتب بر سر نمازگزار فرود می آید تا نمازش را به پایان برساند . خیر چیست، و ما چه چیزی را خیر می دانیم؟ بعضی از عمرها بابرکت است: داشتن رفیق خوب، استاد خوب، شاگرد خوب، فرزند صالح، اخلاص، جزء خیراتی است که وسیله است تا انسان را به آن خیر نهایی برساند . خصلت سوم: خدای سبحان فرشته ای را وکیل کرد که به نمازگزار بگوید: تو اگر بدانی با چه کسی مناجات می کنی هرگز دست از نماز برنمی داری . لذا از معصوم - علیه السلام - در مناجات آمده است: «واذقنی حلاوة ذکرک; شیرینی یادت را به من بچشان .» ما چون نچشیدیم نماز برای ما یک عادت است . پس اگر خداوند در قرآن ملائکه را مکرم می داند و می فرماید «بل عباد مکرمون » ، (42) و در روایات فرمود نمازگزاران در بهشت مکرم اند، برای آن است که نمازگزار خوی فرشتگی پیدا کرده است، هرچه فرشتگان دارند او دارد . خدا فرشته را به اوصافی معرفی می کند، سپس به ما می فرماید آن اوصاف را شما هم تحصیل کنید . در سوره انبیاء فرمود: فرشتگان کسانی اند که: «لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون » . (43) فرشتگان هرگز جلو نمی افتند و تابع امر خدا هستند، سعی می کنند برابر دستور خدا کار انجام دهند . آن گاه در سوره حجرات به مؤمنین می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتقدموا بین یدی الله و رسوله » . (44) مؤمنین! شما جلو نیفتید، تابع دستور حق باشید، یعنی همانند فرشته باشید، فرشتگان تابع اند، شما هم تابع باشید تا خوی فرشتگی در شما ایجاد شود، خود فرشته بشوید . در ذیل آیه کریمه: «الحمد لله فاطر السموات والارض جاعل الملائکة رسلا اولی اجنحة مثنی و ثلاث یزید فی الخلق ما یشاء ان الله علی کل شی ء قدیر» . (45) آمده است که جعفر طیار - سلام الله علیه - وقتی دو دستش را در راه خدا داد، خدای سبحان به او دو بال مرحمت کرد که یطیر بهما مع الملائکة فی الجنة . (46) جعفرطیار با فرشتگان در بهشت است . این محشور شدن با ملائکه است . هیچ لذتی بالاتر از این نیست . این گونه پاداش های غیبی به عنوان ظهور راز عبادت و اطاعت، به عنوان بروز روح عبادت اند که انسان با فرشتگان محشور باشد . (47) پی نوشت ها: 1) اربعین، شیخ بهایی . 2) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب 12، حدیث 2 . 3) واقعه (56) آیه 79 . 4) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب فضل الصلوة، حدیث 3 . 5) جن (72) آیه 15 . 6) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب فضل الصلوة، حدیث 2 . 7) عنکبوت (29) آیه 45 . 8) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب 30، حدیث 5 . 9) معارج (70) آیه 19 - 22 . 10) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب 30، حدیث 6 . 11) همان، ج 1، باب 30، حدیث 7; کما قال الله تعالی: واسجد واقترب . 12) قال رسول الله - صلی الله علیه و آله و سله - : انما مثل الصلوة فیکم کمثل السری (و هو النهر) علی باب احدکم یخرج الیه فی الیوم واللیل یغتسل منه خمس مرات فلم یبق الدرن مع الغسل خمس مرات و لم تبق الذنوب مع الصلوة خمس مرات . (همان، ج 1، باب 30، حدیث 19) . 13) همان، ج 1، باب 30، حدیث 11 . 14) بحارالانوار، ج 92، ص 213; کنزالعمال، ج 2، ص 2751 . 15) بقره (2) آیه 238 . 16) در مورد این که صلوة وسطی را روایات به نماز ظهر تفسیر کرده اند ر . ک: من لایحضره الفقیه، ج 1، باب 29، حدیث 1; تهذیب الاحکام، ج 1، ص 204; کافی، ج 1، ص 75 . 17) بحارالانوار، ج 12، ص 23 . 18) وسائل الشیعة، ج 11، ص 46، باب 18; بحارالانوار، ج 45، ص 21; سنن بیهقی، ج 9، ص 79 - 80; جواهر الکلام، ج 21، ص 81 . 19) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب 30، حدیث 12 . 20) نهج البلاغه، حکمت 32 . 21) تفسیر بیضاوی، سوره انعام، آیه 151 . 22) طه (20) آیه 14 . 23) رعد (13) آیه 28 . 24) معارج (70) آیه 19 - 22 . 25) همان، آیه 23 . 26) همان . 27) همان، آیه 26 . 28) ص (38) آیه 26 . 29) معارج (70) آیه 27 . 30) همان، آیه 28 . 31) همان، آیه 32 - 35 . 32) همان، آیه 33 . 33) همان، آیه 34 . 34) همان، آیه 35 . 35) اسدالغابه فی معرفة الصحابة; سفینة البحار، ماده عبد . 36) انبیاء (21) آیه 26 . 37) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب 30، حدیث 15 . 38) اعراف (7) آیه 16 . 39) نهج البلاغه، خطبه 189; احتجاج، طبرسی; بحارالانوار، ج 10، ص 128 . 40) این مضمون از حدیث حارثة بن مالک در اصول کافی، ج 1، باب حقیقة الایمان والیقین، استفاده می شود . 41) توحید، صدوق، حدیث 26 . 42) انبیاء (21) آیه 27 . 43) همان، آیه 27 . 44) حجرات (49) آیه 1 . 45) فاطر (35) آیه 1 . 46) سفینة البحار، محدث قمی، ماده جعفر . 47) این مقاله، ویراسته و تلخیص شده سه گفتار از حضرت آیة الله استاد جوادی آملی است که با عنوان «اسرار عبادت » القا شده است . |
نماز جماعت
نماز جماعت، پاداش بسیار، بركات فراوان، فواید فردی و آثار اجتماعی بسیاری دارد.
ثواب نماز جماعت
در روایتی وارد شده است كه اگر یك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد، و اگر دو نفر اقتدا كنند، هر ركعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و دریاها مركب و درختها قلم و جن و انس و ملائكه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یك ركعت آن را بنویسند».[1]
مستحب است كه نمازهای واجب خصوصاً نمازهای شبانه روزی به جماعت خوانده شود و در نماز صبح و مغرب و عشاء، خصوصا برای همسایه مسجد و كسی كه صدای اذان مسجد را می شنود بیشتر سفارش شده است.[2]
مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادی، یعنی تنها خوانده شود بهتر است، و نیز نماز جماعتی را كه مختصر بخوانند، از نماز فرادی كه آن را طول بدهند بهتر می باشد.[3]
وقتی كه جماعت برپا می شود، مستحب است كسی كه نمازش را فرادی خوانده، دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اول باطل بوده، نماز دوم او كافی است.[4]
در زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هر گاه افراد نماز جماعت كم می شدند آن حضرت به جستجوی افراد می پرداخت و می فرمود: «شركت در نماز صبح و عشاء بر منافقان از هر چیز سنگین تر است».[5]
و در حدیث آمده: «هر كه نماز جماعت را دوست بدارد، خداوند و فرشتگان او را دوست می دارند».[6]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . توضیح المسائل، م 1400.
[2] . توضیح المسائل، م 1396.
[3] . توضیح المسائل، م 1402.
[4] . توضیح المسائل، م 1403.
[5] . كنز العمال، ج 8، ص 256 (نقل از پرتوی از اسرار نماز).
[6] . مستدرك الوسائل، ج 1، ص 487، رساله حضرت امام، م 1400.
نماز جمعه
در زمان غیبت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نماز جمعه به فتوای اكثر فقهای شیعه، واجب تخییری است. یعنی مكلف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر، نماز جمعه بخواند، ولی جمعه افضل است و احتیاط بیشتر در آن است كه هر دو را به جا آورند و كسی كه نماز جمعه را به جا آورده باشد واجب نیست نماز ظهر را هم بخواند، ولی احتیاط مستحب آن است كه آن را نیز بجا آورد.[1]
كیفیت نماز جمعه
نماز جمعه دو ركعت است و كیفیت آن مانند نماز صبح است. این نماز دارای دو قنوت است. قنوت اول قبل از ركوع ركعت اول، و قنوت دوم پس از ركوع ركعت دوم است. نماز جمعه دارای دو خطبه است كه مانند اصل نماز واجب بوده و باید توسط امام جمعه ایراد شود. بدون این دو خطبه، نماز جمعه محقق نمی شود و واجب است دو خطبه را قبل از نماز جمعه بخواند.[2]
________________________________________
[1] . توضیح المسائل، احكام نماز جمعه، م 1 ـ 2.
[2] . توضیح المسائل، احكام نماز جمعه، م 23 ـ 26.
فضلیت نماز جماعت
حضرت پيامبر (ص) فرمودند: «اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود، پاداش هر ركعت آن، آنقدر زياد مىگردد كه حتى اگر تمام آسمانها كاغذ شود و تمام درياها مركب، و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مامور نوشتن آن، نمىتوان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بيكران الهى است».
آثار و برکات نماز
نماز جماعت دارای آثار و برکات متعددی است که به ذکر برخی از آنها اشاره میشود:
1 ـ الف) آثار و برکات عمومی: تبلیغ و ترویج نماز؛
قرار دادن نماز در معرض دید دیگران، هم معتقدان به نماز را خوشحال میسازد و هم زمینهای برای جذب وتمایلدیگران برای حضور در نماز جماعت میشود.
2 ـ ترویج و تبیین معارف الهی و شعائر دینی؛
امام رضا(ع) فرموده است: «نماز جماعت برای آن به وجود آمد که: اخلاص؛توحید،اسلاموعبادتدرجامعه ظاهرمیگردد».
(وسایل الشیعه، ج 8، روایت 83، 10)
3 ـ شکوه و عظمت اسلام؛
حضور جمعی ـ مسلمانان در مساجد، خلیفه این که عظمت و بزرگی جماعت مسلمانان را میرساند؛ بیانگر حاکمیتدینی و مکتب در وجود انسانها است.
4 ـ وحدت و تعاون؛
نماز جماعت نمایانگر وحدت مسلمان و محل تجلی همدلی و تعاون و همکاری آنان با همدیگر است.(مع مافیه منالمساعدة علی البرّ و التقوی).
ب) آثار و برکات دنیوی:
1 ـ خوش بینی مردم
پیامبر(ص) فرمودند:«هر که نمازهای پنجگانه را با جماعت بخواند، به او گمان هر خیر و نیکی را داشته باشید».
(وسایل الشیعه،ج 5، ص 371)
2 ـ استجابت دعا؛
پیامبر(ص) فرمود: «چون بنده خدا نماز را به جماعت گزارد و پس از آن حاجتی را از خدا خواهد، خدای عزوجل از وی حیامیکند از وی که پیش از روگرداندن، حاجتش را برآورده نسازد»
.(بحار الانوار، ج 77، ص 4)
3 ـ درمان نفاق؛
پیامبر(ص) فرمود: «هرکسی چهل روز در نماز جماعت شرکت کند و به طور مرتب نماز گزارد.. دو برائت نامه و دو سندرهایی بخش به او میدهند: 1 ـ نجات از آتش 2 ـ رهایی از نفاق».
4 ـ در پناه خدا بودن؛
امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس که نماز صبح و عشا را به جماعت بخواند، او در پناه خدای عزوجل است.»
(المحاسن،ص 52)
5 ـ کفارة گناهان؛
امام باقر(ع) فرمود: «سه چیز کفاره و پوشاننده گناهان است:
1 ـ وضو ساختن در هوای سرد،
2 ـ راه رفتن در شب و روز بهسوی نمازها،
3 ـ محافظت بر نمازهای جماعت».
(بحار الانوار، ج 88، ص 10)
ج) آثار و برکات اخروی:
1 ـ مونس در قبر؛
پیامبر(ص) فرمودند: «آگاه باشید هر که به طرف مسجد برای اقامة نماز جماعت حرکت کند، به هر قدمی هفتاد هزارحسنه و ثواب برای او نوشته گردد... و اگر در همین حال بمیرد، خداوند هفتاد هزار فرشته بر او بگمارد که او را در قبرشزیارت کنند و در تنهایی مونس او باشند و برایش استغفار کنند تا برانگیخته شود».
(وسایل الشیعه، ج 5، ص 372)
2 ـ عبور از صراط؛
رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس در هر کجا که باشد، بر جماعت مداومت کند، مانند برق سریع و درخشان همراهنخستین گروه بهشتیان از روی صراط میگذرد...»
(بحار الانوار، ج 88، ص 3)
3 ـ آزادی از آتش دوزخ؛
رسول خدا(ص) فرمودند:«هر کسی چهل روز در نماز جماعت شرکت کند و به طور مرتب نماز گزارد... دو برائت نامه وسند رهایی بخش به او میدهند:
1 ـ نجات از آتش، 2 ـ رهایی از نفاق».(همان، ص 4)
4 ـ نجات از مراحل ترسناک قیامت؛
رسول اکرم(ص) فرمودند: «...در روز قیامت خداوند همه انسانها را برای حساب گرد میآورد. پس هر مؤمنی که در نمازجماعت شرکت کرده، خداوند سختیها و دشواریهای روز قیامت را برایش آسان سازد، آن گاه فرمان دهد که او را روانةبهشت سازند».(وسایل الشیعه، ج 5، ص 372)
5 ـ ترفیع مقام؛
رسول خدا(ص) فرمود: «ای علی! سه چیز موجب ترفیع مقام و درجة مؤمن است:
1 ـ وضوی کامل هوای سرد،
2 ـ انتظار نماز بعد از نماز،
3 ـ شرکت مداوم در نمازهای جماعت».
(بحار الانوار، ج 8، ص 10)
برای مطالعه بیشتر ر.ک: محراب عشق (در فضیلت نماز جماعت)، محمد مهدی علیقلی
دوم: دربارة آثار و برکات نماز اول وقت گفتنی است:
1 ـ جلب رضا و خشنودی الهی؛
امام رضا(ع) فرمود: «بدان که هر نماز دو وقت دارد: اول وقت و آخر وقت:اول وقت خشنودی پرودگار و آخر آن بخشش و عفو الهی است».(بحار الانوار، ج 82، ص345)
2 ـ خاموش آتش دوزخ؛
رسول اکرم(ص) فرمود: «هیچ نمازی وقتش نمیرسد، مگر آن که فرشتهای ندای عمومی سر میدهد که: ای مردم!بپاخیزید و آتشهایی را که خود بر پشت خویش برافروختهاید، با نماز خاموش کنید».(ثواب الاعمال و...، ص 83 و 84)
3 ـ جلب دعای خیر؛
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که نمازهای واجب را در اول وقت ادا کند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشتهای آن را سپید وپاکیزه به آسمان برد. آن وقت نماز ]به نمازگزار[ گوید: خدا تو را نگاه دارد، همان گونه که مرا نگاه داشتی و مرا به ملکی بزرگوارسپردی».(آداب الصلاة، ص 3)
4 ـ لطف وعنایت الهی در قیامت ؛
عارف الهی ملکی تبریزی(ره) مینویسد: «هرگاه ندای مؤذن را شنیدی، ندای قیامت را به یادآور و خود را برای اجابتدعای مؤذن (نماز اول وقت) مهیا کن؛ زیرا آنان که با سرعت، این ندا را پاسخ میدهند، در قیامت با لطف و عنایت به آنها نداخواهد شد».(اسرار الصلاة، ص 182)
قرآن کریم، بعد از بیان این که انسانِ حریص و کم طاقت آفریده شده، به ذکر اوصاف انسانهای شایسته میپردازد و اولین گروه از نمازگزاران را معرفی کرده و این چنین به ویژگیهای آنان میپردازد"اَلَّذینَ هُم عَلیَ صَلاتِهِم دائمون...; آنها که نمازها را پیوسته به جا میآورند.
آنها که در اموالشان حق معلومی است برای تقاضا کننده و محروم و آنها که به روز جزا ایمان دارند و آنها که از عذاب پروردگارشان بیمناکند چرا که هیچ کس از عذاب پروردگارش در امان نیست و آنها که دامان خویش را (از بیعفتی) حفظ میکنند... و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند و آنها که به ادای شهادتشان قیام مینمایند و آنها که بر نماز مواظبت دارند"
(معارج، 22 ـ 34)(ر. ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 20، ص ص 15 ـ 17; اسرار عبادت، جوادی آملی، ص 41، انتشارات الزهرأ / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران،ج 25، ص 30، دارالکتب الاسلامیة.)
قرآن کریم، یکی از ویژگیهای نمازگزار را "خشوع" در نماز میداند و میفرماید"قَد اَفلَحَ المُؤمِنون اَلَّذینَ هُم فی صَلاتِهِم خـَشِعون; (مؤمنون، 1 ـ 2) مؤمنان رستگار شدند آنها که در نمازشان خشوع دارند"
و یکی دیگر از خصوصیات، "اخلاص" در نماز است; میفرماید"بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگی ومرگ من، همه برای خداوند، پروردگار جهانیان است" از جمله ویژگیها، "پرهیز از گناهان" است; زیرا خداوند آن را یکی از آثار نماز بیان کرده و میفرماید"نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد" (عنکبوت، 45) ویژگی دیگر آنان "به یاد خدا" بودن است که فرمود"اَقِمِ الصَّلوَةَ لِذِکری; (طه، 24) نماز را برای یاد من به پا دار" و از طرفی میدانیم که ذکر خدا آرام بخش دل هاست (رعد، 28) بنابر این نمازگزاران، برخوردار از این آرامش روحی هستند. ویژگی دیگر را "کاهل نبودن" در نماز شمرده و آن را صفت منافقان معرفی میفرماید: (نسأ، 43 و 142) قرآن کریم، مواظبت بر اوقات نماز را یکی از خصوصیات مؤمنین شمرده و سهل انگاری در نماز را به شدت مذمّت فرموده"پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری میکنند.
سخنی از امام صادق (ع) پیرامون نمازدر اهمیت نماز همین بس که ابو بصیر میگوید: پس از در گذشت امام صادق برای عرض تسلیت به خانه امام رفتم تا چشم «ام حمیده» مادر امام کاظم، به من افتاد اشکهای وی جاری گشت من نیز گریه کردم سپس ام حمیده جریان زیر را نقل کرد و گفت:ابو بصیر! تو در آخرین لحظات زندگی امام صادق (ع) نبودی، قضیه عجیبی اتفاق افتاد موقعی که پلک های امام روی هم بود ما کم کم از او قطع امید میکردیم، ناگهان امام دیدگان خود را باز نمود و دستور داد خویشاوندان وی را حاضر کنیم، ما همت کردیم همه را در کنار بستر امام حاضر نمودیم، همه منتظر بودند که امام چه سخن پر اهمیتی در این لحظات خواهد گفت.وقتی امام اجتماع را فشرده دید فرمود: شفاعت ما نصیب کسانی که به نماز اهمیت نمیدهند نمیشود. (بحار الانوار 11 /105)
نماز، نشانه بندگی و فرمان برداری
پس از شناختن خدا، باید اعمالی را که مانند نماز و روزه نشانه بندگی و فرمان برداری است به جا آوریم.
خداوند متعال می فرماید: ما سلککم فی سقر*قالوا لم نک من المصلین (مدثر«74»: 42و 43)، وقتی از دوزخیان می پرسند: چه چیز شما را جهنمی کرد؟ می گویند: علتش آن بود که ما در دنیا نماز نمی خواندیم.
پیغمبر (ص) فرمود: نماز، ستون دین است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت های دیگر هم قبول می شود و اگر قبول نشود، عبادت های دیگر هم قبول نمی گردد (ر.ک:کافی 19:2، ح5 و 3: 268، ح4). و همان طور که اگر کسی شبانه روزی پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند، چرک در بدنش نمی ماند، نمازهای پنج گانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و باید دانست کسی که نماز می خواند ولی به آن اهمیت نمی دهد، مانند کسی است که نماز نمی خواند.
خداوند در قرآن مجید می فرماید: فویل للمصلین* الذین هم عن صلاتهم ساهون، (ماعون «107»:4 و 5). وای بر نمازگرانی که از یاد خدا غفلت می کنند!
روزی پیغمبر اکرم (ص) وارد مسجد شدند و دیدند یک نفر نماز می خواند ولی رکوع و سجودش را کاملا انجام نمی دهد. آن حضرت فرمود: «اگر این مرد در حالی که این طور نماز می خواند از دنیا برود، مسلمان از دنیا نرفته است.» (ثواب الاعمال: 229). بنابراین، باید انسان نماز را با خضوع و خشوع به جا آورد و در موقع خواندن نماز، متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و رکوع و سجود و سایر اعمالش را به طور صحیح انجام دهد، تا از نتایج عالیه نماز بهره مند گردد.
خداوند در قرآن کریم راجع به نماز می فرماید: ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر، (عنکبوت «29»: 45)، یعنی: نماز، آدمی را از کارهای زشت و ناشایست باز می دارد. و البته همین طور است، زیرا آداب نماز طوری است که اگر نمازگزار مراعات کند، هیچ گاه گرد بدی ها نمی گردد. مثلا یکی از آداب نماز این است که مکان و لباس نمازگزار غصبی نباشد، حتی اگر یک نخ غصبی در لباسش باشد، نماز او درست نیست و نمازگزاری که مجبور است تا این قدر از حرام اجتناب کند، ممکن نیست در مال حرام تصرف نماید یا حق کسی را ضایع کند. و نیز در صورتی نماز قبول می شود که آدمی از حرض و حسد و سایر صفات رذیله برکنار باشد و مسلم است که منشا هه بدی ها این صفات ناپسند است و نمازگزار (ی) که خود را از این صفات برکنار کند، مسلما از همه زشتی ها و بدی ها برکنار خواهد بود. و اگر بعضی از مردم با این که نماز می خوانند مرتکب کارهای ناپسند می شوند، علتش این است که به دستورهای لازم نماز رفتار نمی کنند و در نتیجه، نمازشان قبول نمی شود و از ثمرات عالیه آن استفاده نمی کنند. و به قدری شارع مقدس اسلام به نماز اهمیت داده که در هر حال - حتی در حال احتضار - نماز را بر انسان واجب کرده و اگر نتواند نماز را به زبان بیاورد، باید در دل بگذراند و در حالت جنگ و ترس از دشمن یا حال اضطرار و ناچاری که نمی تواند رو به قبله نماز بخواند، توجه به قبله ساقط است و به هر حال که هست، باید نماز ر انجام دهد.
نمازهای واجب
نماز های واجب شش است:
1- نماز یومیه، (نمازهای یومیه عبارتند از: نماز صبح، دو رکعت، نماز ظهر و عصر، هر کدام چهار رکت، نماز مغرب، سه رکعت، نماز عشاء، چهار رکعت. (از علامه رحمه الله).
2- نماز آیات،
3- نماز میت،
4- نماز طواف واجب،
5- نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگ تر واجب است،
6- نمازی که به واسطه اجازه یا نذر و قسم و عهد واجب می شود.
مقدمات نماز
برای انجام نماز - یعنی حضور در برابر خداوند عالم و اظهار بندگی و پرستش آن ذات مقدس - مقدماتی لازم است که تا فراهم نشوند، نماز صحیح نیست و آن مقدمات عبارتند از:
1- طهارت،
2- وقت،
3- لباس،
4- مکان،
5- قبله.
مقارنات نماز
مقارنات نماز - یعنی کارهایی که در نماز واجب می باشد - یازده چیز است:
اول: نیت،
دوم: تکبیرة الاحرام،
سوم: قیام،
چهارم: قرائت،
پنجم: رکوع،
ششم: سجده،
هفتم: تشهد،
هشتم: سلام،
نهم: ترتیب، یعنی اجزای نماز را به دستوری که معین شده بخواند و پس و پیش نیندازد،
دهم: طمانینه: یعنی نماز را با وقار و آرامش بخواند،
یازدهم: موالات، یعنی اجزای نماز را پشت سر هم به جا آورد و بین آن ها فاصله نیندازد. پنج چیز از این یازده چیز، رکن است که اگر عمدا یا سهوا کم یا زیاد شود. نماز باطل است و بقیه رکن نیست و فقط در صورتی نماز باطل می شود که عمدا کم یا زیاد گردد.
ارکان نماز
ارکان نماز عبارت است از:
1- نیت،
2- تکبیرة الاحرام،
3- قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع،
4- رکوع،
5- دو سجده.
منبع:www.tahoorkotob.com
سجده بر آب (شهید غلامرضا تنها)
در عملیات كربلا سه، وقتی دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم، نگران و متحیر، ستون در حال حركت در آب را كنترل میكردم. وقتی دیدم كه یكی از بچهها سرش را بدون حركت در آب قرار داده است، بیشتر نگران شدم. شانه ایشان را گرفتم و تكان دادم، سرش را بلند كرد و با نگرانی و تعجب پرسیدم: چی شده؟ چرا تكان نمیخوری؟
خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول نماز شب بودم و ضمناً با طناب متصل به ستون، بقیه را همراهی میكردم. اطمینان و آرامش خاطر بسیجی «شهید غلامرضا(اكبر) تنها» زبانم را بند آورده بود گفتم: «اشكالی نداره، ادامه بده! التماس دعا» صبح روز بعد، روی سكوی الامیه اولین شهیدی بود كه به دیدار معشوق نایل آمد.
عروج شبانه (شهید ابوالحسن حسنی)
بارها متوجه میشدم كه همسرم (شهید ابوالحسن حسنی) نیمه شب از خانه خارج شده بعد از نماز صبح به منزل باز میگردد. ابتدا خود را به خواب زده، فكر میكردم به دنبال مأموریتهای سپاه شبها از خانه بیرون میرود. یك شب طاقتم تمام شد و خیلی آرام مؤدبانه گفتم. "دلم میخواهد بدانم شبها كجا میروی؟" وقتی متوجه شد كه من نیز میدانم از شبها از خانه خارج میشود با خونسردی تمام گفت: امشب با هم میرویم. نیمه شب پتویی برداشته به اتفاق از خانه خارج شدیم. یك راست به گلستان شهدا رفت. كنار قبر "شهید اسدالله باغبان" پتو را پهن كرد و مشغول خواندن نماز شد. در نماز او را نظارهگر بودم. اصلاً مثل این كه با تكبیر الاحرام از آسمان نیز بالاتر میرفت و با سلام نماز دوباره به زمین باز میگشت.
خلوت انس ( شهید علیمحمد اربابی)
نیمه شب صدای آشنایی با لحنی شیرین و كامی شیوا مرا از خواب بیدار كرد. خوب دقت كردم كلمههایی كه در خواب و بیداری به وضوح به گوش میخورد: معبودا، محبوبا، خدایا... مطمئن شدم یك نفر به تهجد مشغول است. كنجكاوی بیش از حد وادارم ساخت از رختخواب بیرون آمده و خود را به صاحب صدا نزدیك كنم گویا "علی محمد اربابی" بود، رئیس ستاد لشگر ولی مطمئن نبودم، در تاریك جلوتر رفتم تا چهرهاش را بهتر تشخیص بدهم. ناگهان او متوجه من شد و تبسم كرد. تبسم همیشه بر لبانش بود ولی من خجالت كشیدم و شرمنده شدم. چون عارف را از خدا، سالكی را از مراد، زاهدی را از معبود و مؤمنی را از محبوب جدا كرده بودم. در حالی كه وجودم را "خسی در میقات" میدیدم در جای خود برگشتم و با خود عهد كردم دیگر مزاحمتی برای گوشهنشینان خلوت انس ایجاد نكنم
- سرما و نماز شب ( شهید غلامرضا ابراهیمی)
|
- عایشه همسر پیامبر(ص) می گوید: پیامبر با ما در سخن بود و ما نیز با وی ولی همین که وقت نماز فرا میرسید گویا ما را نمیشناخت و ما نیز او را نمیشناختیم، شبی حضرت از رختخواب برخاست و مشغول مناجات شد. تا نزدیک صبح،عبادت کرد و پس از آن گریههای سختی سرداد. به حضرت عرض کردم: چرا خودت را به زحمت میافکنی در حالیکه خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است؟ حضرت فرمود به پاس این همه نعمت، بنده شکر گزاری نباشم.
2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله هنگامی که به نماز می ایستاد، چهره مبارکش از خوف خدا برافروخته می شد و بدن مبارکش هم چون جامه ای که در معرض باد است، تکان می خورد.
3- حضرت علی علیه السلام به هنگام نماز، رنگ و رخسارش تغییر کرد و بدن مبارکش به لرزه می افتاد و می فرمود: وقت ادای امانتی است که خداوند آنرا به آسمانها و زمین و کوهها عرضه نموده ولی آنها از قبول آن خودداری کردند و انسان آن را قبول کرد و حال آن که من ضعیف هستم و نمیدانم خوب میتوان آن امانت را ادا کنم یا خیر.»
4- علی علیه السلام هنگام وضو گرفتن، لرزش خفیفی وجود مبارکش را فرا می گرفت و چون در محراب عبادت میایستاد، رعشه بر اندامش میافتاد و از خوف عظمت الهی، اشک چشمانش بر محاسنش جاری می شد. سجده های حضرت طولانی بود و سجده گاهش از اشک چشم، مرطوب.
5- حضرت فاطمه سلام الله علیها هنگامی که به عبادت میایستاد، بدنش از ترس مقام خداوند میلرزید و با تمام وجود به عبادت روی میآورد و موجب فخر خداوند بر فرشتگان بود، نقل است که حضرت از خوف خداوند در نماز نفس نفس میزد.
6- ابوحمزه ثمالی میگوید: امام سجاد علیه السلام مشغول نماز بود، در حین نماز ردای آن حضرت از شانهاش افتاد اما ایشان آنرا مرتب نکرد، بعد از نماز از ایشان پرسیدم که چرا نسبت به افتادن ردایتان بی توجه بودید؟
حضرت فرمودند: «آیا میدانی در محضر که بودم؟ همانا از بنده، نمازی قبول نشود مگر آنچه در آن توجه کامل به خدا داشته باشد. گفتم: «در اینصورت ما هلاک شدهایم (نمازهایمان باطل است)؟!» حضرت فرمود: «خداوند، نقصان نمازهایتان را با نافله جبران میکند.»
7- امام سجاد علیه السلام همین که در نماز به جمله «مالک یوم الدین» می رسید، آن قدر تکرار می کرد که بیننده خیال می کرد ایشان در آستانه جان دادن قرار گرفته است، حضرت در سجده، غرق می شد.
8- هرگاه امام حسین علیه السلام وضو میگرفت، رنگ چهره اش تغییر میکرد. به ایشان عرض کردند: «چرا چنین حالتی به شما دست میدهد؟» حضرت فرمود:«سزاوار است بر آن کسی که میخواهد بر خداوند وارد شود که حالش چنین باشد!»
9- احمد بن عبد الله از پدرش نقل میکند که بر فضل بن ربیع وارد شدم در حالیکه وی بر جایی بلند نشسته بود. همین که مرا دید، گفت: «درون این اتاق چه میبینی؟» گفتم: «پیراهنی است در وسط اتاق» گفت: «خوب نگاه گن!» گفتم:« گویا مردی است که به سجده رفته ...» گفت: «آیا او را میشناسی؟ او موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان است. من در روز و شب مراقب او هستم و در تمام اوقات، وی را چنین دیدم که پس از به جا آوردن نماز صبح، مشغول تسبیح میشود تا آنکه خورشید طلوع نماید. سپس به سجده میرود و در سجده میماند تا زوال خورشید. پس از نماز عشا، افطار میکند و تجدید وضو مینماید و به سجده میرود. او تا سپیده صبح سرگرم عبادت است.
10- به عنوان حسن ختام، حدیثی از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف درباره نماز نقل میکنیم. ایشان میفرمایند: «هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمیساید. پس نماز بگذارید و بینی شیطان را به خاک بمالید!»
[i]بحار الانوار ج 81، ص 263
[ii]همان ج ،84 ص 248
[iii]همان ج 81، ص 248
[iv]همان ج 84، ص 285
[v]وسایل الشیعه ج 4، ص 688
[vi]بحار الانوار ج 84، ص 247
[vii]محجة البیضاء ج 1، ص 351
[viii]مناقب ج 4، ص 318
[ix]بحار الانوار ج 53 ص 182
موارد مربوط:
عطر خوب یاس - نور افشانی هنگام نماز
مجلات - ماهنامه موعود جوان - شماره - 17 - نماز در سیره امامان معصوم علیهم السلام
مجلات -ماهنامه کوثر - شماره - 3- ورع و پارسایی پبامبر و اهل بیت(ع) - امام سجاد(ع) فضایل-کتاب: زندگی علی بن الحسین(ع) صفحه -139 - دکتر سید جعفر شهیدی
هنگامی که علی علیهالسلام در جنگ صفّین سرگرم نبرد بود، در میان هر دو صف کارزار، مراقب حرکت و وضعیّت خورشید بود [تا ببیند چه وقت به وسط آسمان میرسد تا نماز ظهر را بخواند].
داستان های نماز
داستان های نماز
داستان های نماز
- اهتمام علی علیهالسلام به نماز اوّل وقت
ابن عبّاس عرض کرد: «یا امیرالمومنین، این چه کاری است که میکنید؟»
حضرت فرمود: «منتظر زوال هستم تا نماز بخوانیم.»
ابن عبّاس گفت: «آیا حالا وقت نماز است با وجود اینکه سرگرم پیکار هستیم؟»
علی علیهالسلام فرمود: «جنگ ما با ایشان بر سر چیست؟ تنها به خاطر نماز است که با آنها نبرد میکنیم.»
عربی وارد مسجد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شد، با عجله تمام دو رکعت نماز گزارد، در هیچ رکنی رعایت شرایط و آداب مربوطه را نکرد و در قرائت و حفظ مخارج و الفاظ و حروف و کلمات هیچگونه دقّتی بعمل نیاورد. به عبارت دیگر، نماز را با طمأنینه و سکون، و وقار و خضوع و خشوع بجا نیاورد. آنگاه برای دریافت مزد نمازی که خوانده بود دستهایش را به آسمان برداشت و گفت: «خدایا، اعلی علّیبین، بهشت را روزی من کن و قصری زرّین و چهار حوریه به من عطا فرما.»
امام سجّاد (علیهالسّلام و نماز اعرابی):
از قضا امام سجّاد علیهالسّلام در آنجا حضور داشت و نماز خواندن شتابزده و درخواست اعرابی را از خداوند شنید، پس خطاب به او فرمود: «ای برادر عرب، کابین و ازدواج بزرگی را طلب میکنی!»
یعنی نمازی که تو با این وصف گزاردهای، شایستگی درخواست بهترین نعمتها و عالیترین مکانها را از درگاه باریتعالی ندارد
آرامش در نماز
در يكي از جنگها كه پيامبر همراه لشكر بودند، در شبي كه پاسباني لشكر اسلام بر عهدهي عباد بن بُشر و عمّار ياسر بود، نصف اول شب نصيبِ،عباد گرديد و نصف دوم نصيب عمار، پس عمار خوابيد و تنها بُشر بيدار بود و مشغول نماز گرديد در آن حال يكي از كفار به قصد شبيخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خيال اينكه پاسباني نيست و همه خوابند از دور عباد را ديد ايستاده و تشخيص نميداد كه انسانست يا حيوان يا درخت براي اينكه از طرف او نيز مطمئن شود تيري به سويش انداخت تير بر پيكر عباد نشست و او اَبداً اعتنايي نكرد، تير ديگري به او زد و او را سخت مجروح و خونين نمود باز حركت نكرد تير سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بيدار نمود عمار ديد سه تير بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تير اول مرا بيدار نكردي عباد گفت: مشغول خواندن سورهي كهف در نماز بودم و ميل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نميترسيدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمهاي به پيغمبر برساند و كوتاهي در اين نگهباني كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نميكردم اگر چه جانم را از دست ميدادم.
سفينة البحار، ج2، ص145.
آخرين نماز مدرّس
مُدرّس بر سر سجادهاش مينشيند، نگاهش را دوخته به جايي و خاموش است. اِنگار كه در آن دَمِ واپسين، سراسر زندگياش را مرور ميكند، تا دورترين خاطرههايش را و حتي ضربهي تركهاي را كه در شش سالگي به بازويش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان كشاند.
جانِ خستهاش انگار ، زخم تمام ضربههايي را كه در سراسر عمر خورده به ياد ميآورد با اين حال در چهرهاش طراوت و شادابي خاصي موج ميزند زيرا به خوبي ميداند آخرين ضربه كه براي هميشه او را به ديار دوست ميفرستد در حال فرود آمدن است.
صداي اذان، مُدرّس را به خدا و ديگران را به خود باز ميگرداند. جهانسوزي(شخصي كه براي قتل مدرس آمده بود) به تندي قوري را كه از روي سماور برداشته و در استكاني چاي ميريزد و استكان را به خَلَج(همكارش) ميدهد. خَلَج نيز گَرد پاكتي كوچك را در آن خالي ميكند. استكان را در مقابل مُدرّس ميگذارد و به او ميگويد: بخور. مُدرّس استكان را بر ميدارد و چاي را در چند جُرعه مينوشد و با خونسردي سريعا به نماز ميايستد و در پيش رويِ كساني كه داغ حسرت يك تعظيم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به ركوع ميرود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو ميزند و به سجده ميافتد. مستوفيان با نگراني چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پايان ميبرد اما زهر هنوز اثر نكرده است. مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذكر ميگويد. سه دژخيم با تعجب و وحشت به او خيره شدهاند. در برابرش احساس ناتواني ميكنند. زهر را به او خوراندهاند اما تلخي در كام و جان خودشان موج ميزند. مستوفيان بيش از آن تاب نميآورد بلند شده و مدرس را به زمين مياندازند، جهانسوزي و خلج نيز دست و پاي سيد را ميگيرند. مُدرّس با صداي بلند شهادتين خود را ميگويد. مستوفيان عمامه مدرس را باز ميكند و آن را بر گردن او ميپيچد. آنگاه دو سوي عمامه را آن قدر از دو طرف ميكشد تا راه لب، بر كلام سرخ مُدرّس بسته ميشود. چشمانش به روي مُهر سجاده و لبانش به كلام خدا بسته ميشود اما جلاّدان هنوز رهايش نميكنند.
آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه ميدارند تا پيكر نحيف و رنج كشيدهاش سُست ميشود و ستاره بر آسمان سجاده ميافتد همچون مولايش علي ـ عليه السّلام ـ در محراب خون.
ستارهاي بر خاك، ص106.
اخلاص شيخ عباس قمي
در يكي از ماههاي رمضان با چند تن از رفقاء از ايشان (محدث قمي) خواهش كرديم كه در مسجد گوهرشاد اقامهي جماعت را بر معتقدان و علاقهمندان، منت نهد، با اصرار و ابرام اين خواهش پذيرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در يكي از شبستانهاي آنجا اقامه شد و بر جمعيت اين جماعت روز به روز ميافزود هنوز به ده نرسيده بود، كه اشخاص زيادي، اطلاع يافتند و جمعيت فوق العاده شد؛ يك روز پس از اتمام نماز ظهر به من كه نزديك ايشان بودم، گفتند: من امروز نميتوانم نماز عصر بخوانم رفتند و ديگر آن سال را براي نماز جماعت نيامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترك نماز جماعت گفتند: حقيقت اين است كه در ركوعِ ركعت چهارم، متوجه شدم كه صداي اقتداكنندگان كه پُشت سر من ميگويند «يا الله يا الله ان الله مع الصابرين» از محلي بسيار دور به گوش ميرسيد، اين توجه كه مرا به زيادتي جمعيت متوجه كرد، در من شادي و فرحي توليد كرد و خلاصه خوشم آمد كه جمعيت اين اندازه زياد است، بنابراين من براي امامت، اهليت ندارم.
فوائد الرضويّه، ج1، مقدمه محمود شهابي.
استخوان بينماز
شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) شكايت از فقر و نداري كرد حضرت فرمود: مگر نماز نميخواني عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا ميكنم، حضرت فرمود: مگر روزه نميگيري عرض كرد سه ماه روزه ميگيرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر ميكني يا به كدام معصيت گرفتاري عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهي خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام ميرساند و ميفرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان بينمازي ميباشد به شومي آن استخوان از خانهي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور. به فرمودهي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
انوار المجالس.
افسوس آخرين نماز شب
شب قبل از عمليات محرم ، برادر مهدى سامع تا بعد از نيمه شب به شناسائى رفته بود و دير وقت خسته و كوفته برگشته و به خواب رفت . بچه ها كه براى نماز شب بيدار شده بودند او را بيدار نكردند چراكه خسته بود و شب بعد هم بايد در عمليات شركت مى كرد. صبح كه براى نماز بيدار شد گفت : مگر سفارش نكرده بودم مرا براى نماز شب بيدار كنيد؟ آه سردى كشيد و گفت : افسوس ! شب آخر عمرم نماز شب ام قضا شد! فردا شب عمليات آغاز شد و در حين عمليات، مهدى به خيل عظيم شهداي اسلام پيوست.
جا نماز معطّر، ص 20.